مناسب ترین اسم املاک

نام مناسب برای املاک

نام خوب برای املاک و بنگاه املاک

برای انتخاب نام مناسب برای مشاور املاک می تونید کلمات و نام های مختلف رو کنار هم بزارید. یک قلم و کاغذ بردارید هر چیز که به ذهنتون رسید را بنویسید. بعد از چند خط نوشتن میبینید که ایده ها و کلمات جذاب و جدیدی به ذهنتون میرسه که قبلا اصلا بهش فکر نکرده بودید.

نکاتی برای انتخاب نام مناسب برای مشاور املاک

راه های پیدا کردن نام مناسب برای املاک( فرهنگ لغات معین دهخدا خیلی جزءی تر هستش و شاید بهتر باشه از معین استفاده کنید و براتون کافیه میتونید مترادف معامله ٫ اعتماد٫ اعتبار ٫ خونه٫جستجو کنید و کلمه و آوایی که به نظرتون مناسب اومد انتخاب کنید

و البته میتونید مخفف هم کنید مثل کام که مخففاملاک من هستش برای اینکه منرو پیدا کنم کل فرهنگ لغت معین بخش ک رو دیدم البته کار اصلا دشواری نبود .

اینکه کام رو هم چطوری انتخاب کردم برمیگرده به حدود سال ۸۷۸۸ که ۳ تا دوست بودیم به نام های کوروش و علی و مهدی که به ترتیب میشدیم KaM . دیگه من به این اسم متعهد و علاقمند شدم و تا حالا نگه داشتمش .

از اون موقع تا حالا چند بار زمینه فعالیتم تغییر کرد اما همیشه و همه جا کام بودم.

اسامی پیشنهادی برای مشاور املاک

از اسم شهر ها و کشور ها و یا خیابان های معروف منطقه فعالیتتون میتونید استفاده کنید مثل املاک تهران ٬تهران ملک ٬ چناران پارک٬ ایتالیا٬ ونیز ٬ پاریس

نام های اساطیر و اسم ایرانی برای مشاور املاک بسیار زیبا و خوبه مثل کوروش و داریوش و

از دیگر نام های زیبا برای مشاور املاک میتونم به اسامی عام اشاره کنم مثل امپراطور ٬ آسمان ٬ شار ٬ دلتا ٬ پایتخت ٬ کاخ ٬ برج ٬ سبز ٬ سیب

برای نام مغازه املاک و انتخاب اسم بنگاه شاید بهتر باشه که نامی در اندازه محدوده فعالیت تون انتخاب کنید مثل نام خودتون یا اسامی عام ساده مثلا املاک فارسی ٬ املاک حیدری یا املاک صداقت ٬ املاک خونه به خونه و

کتاب مشاور املاک۶ کتابی که هر مشاور املاکی باید بخواند!!!

با ۲۵٪ تخفیف برای شما

لیست اسامی خاص برای نام دفاتر املاک

معنا نام معنا نام
شکوه و زیبایی فرداد نوید دهنده(ارمنی) کارو
مشاور باتاب نام یکی از سرداران ماد کاراکو
تورنج باتس آرزو و خواهش کوچک کامک
نام قلعه باتیس هموار و صاف(کردی) راسا
پاییز بادیز فراغت و آسودگی رامش
پرده دار باربد روشن(کردی) روناک
خورجین باردان آموزنده و تعلیم دهنده ویدا
پهلوان باتر زنده و پابرجا(کردی) زینو
نام کوه باتیر سهل و آسان سانا
پیله ی ابریشم بادامه نام خانواده زرتشتی سورن
بخشی از مرند باروج شاهان کیان
دهی در بیرجند باراز خاندانی از موبدان زرتشتی ساینا
موزون و هماهنگ بارکاو فردا سوبا
بهشت پردیس محترم و لایق بارمان
فرشته آراد دهی در نیشابور باروس
جزیره آداک محلی در خرم آباد بادیمه
نام قدیم کرمان کارمانیا ملون و رنگ دار بارنگ
رب النوع دریا و دختر(یونانی) تتیس روستایی از توابع خوی سیوان
طوفان توکان نام پیشین اصفهان پارتاک
ذات پارسا(نام مسجد سلیمان) پارسوماش از سپاه آمده اسپادانا
مسافر،رها شده رهام دهی از توابع نطنز ویونا
آفریننده فاطر تجربه آروین
آشکار مبین جوانمرد رادین
نام کاخی در پرسپولیس آپادانا اندیشه سگال
روستایی در لرستان دکاموند نام اراک آراک
روستایی در رامسر لیماک زینت و زیور افرند
روزها(کردی) روژان نام قدیم قوچان آساک
مهم،بزرگ مهام سنگین،با ادب آژند
هوشمند ویرا مانند ویس(معشوقه ی رامین) ویستا
گل نیلوفر آبی لوتوس فردا،آینده فرتاک
راست و درست آرتا دارای چهره ی شاد هیراد
رنگین بنفش آماتیس شاهزاده(ترکی) تکین
همان آریا،نژاد آیریا گوشه عالم(هندی) آیسان
مژده ایتوک ارباب(ترکی) صدرا
باشکوه آروند نام قدیم یزد ایساتیس
آسمانگون ایرسا رسم کننده،نقاش رسام
توانایی و قدرت تاو امید،آرزو هیواد
در و آستانه رواق فرشته خوبی پرهام
شمال کوه البرز(اوستای) وارنا قهرمان(ترکی) آراز
پاک آویژه هدف ویژن
سرزمین های بلند آکام قدرتمند پرگاس
صنعت فیدار مروارید درخشان درنیکا
نام دهی از توابع جوانمرد ساتیار روی زیبا رونیکا
خانه شاهان اسپرلوس نام گل های زرد آمیتیس
پادشاه ایرانی(پسراردشیر) آرسس اولین باران بهاری برساد
صفت نیک آرون نام دهی در کاشان آران
نوشیدنی آشام بانگ،فریاد آژیراک
درخشش آذرخش نام یکی از بزرگان روم آدرین
نام دهی از رودسر لیما قالب خشت آخیز
نام دهی در نهاوند لیدان نام محلی در لرستان لیلام
نام قدیم خوزستان اوکسین نام قدیم تبریز تاواریژ
نام سردار ایرانی آریو نام قدیم اردبیل آرتاویل
والی(یونانی) ساتراپ پوشش ساتر
نام سردار سکائی ساتراس دهی در دماوند ساران
آرامش یافته آرمیتا نام گل فرناد
انسان نیکوکار(اوستای) آبتین نام پزشک هخامنش آبادیس
نامدار آدلی مفید،سودمند آداس
توانا سورین نام سردار اشکانی کارن
محبوب(گیلگی) رایکا قابل ستایش سپنتا
تخت پادشاهی اورنگ بخشنده مهراد
از ممالک قوم پارت کارینا نام روستایی در رفسنجان سارین
عاقل،زیرک آرتین نام برادر داریوش آرتان
نام درخت نارون مایه اطمینان(ترکی) آرکا
اوستا(کتاب مقدس) وستا منطقه ی مرزی در غربا ایران لاوین
قله کوه(کردی) آکو شخص همیشه پیروز آرمین
نام وزیرساسانی رامان نهر آب(مازندرانی) سوما
راه عبور راشا عربی ساربان سیروان
پرنده خوش آواز نارو پویا نادین
خواهش،امید،آرزو ونداد توشه(کردی) راشین
نام باستانی ساتیا برنا،جوان ورنا
نام مناسب برای املاک

نمونه هایی از نامهای منتخب برای اسم بنگاه های املاک

  • مشاور املاک آبدوس : نام یکی از درباریان اردوان سوم اشکانی
  • مشاور املاک آبستا : اوستا
  • مشاور املاک آتروپات : نام والی آتروپاتن(آذرآبادگان)
  • مشاور املاک آترین : نام پسر اوپدرم در زمان داریوش بزرگ
  • مشاور املاک آتش : فروغ و روشنایی
  • مشاور املاک آخشیج : نماد، عنصر
  • مشاور املاک آدُر : آذر، آتش
  • مشاور املاک آدُرباد : نام موبد موبدان دوران شاپور
  • مشاور املاک آذر بُرزین : نام موبدی بوده

 

  • نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک

  • مشاور املاک آذر بُرزین : نام موبدی بوده
  • مشاور املاک آذرآیین : نام پسر آذرساسان
  • مشاور املاک آذرافروز : نام پسر مهرنوش پسر اسفندیار
  • مشاور املاک آذرباد : نام موبد موبدان روزگار شاپور دوم
  • مشاور املاک آذربُد : نام پسر هومت که نوشتن نامه دینکرد را به انجام رساند
  • مشاور املاک آذربود : موبدی در زمان یزدگرد
  • مشاور املاک آذرپَژوه : پسر آذرآیین پسر گستهم نویسنده کتاب گلستان دانش
  • مشاور املاک آذرپناه : نام یکی از ساتراپ آذرآبادگان
  • مشاور املاک آذرخش : صاعقه، برق
  • مشاور املاک آذرفر : در اوستا به دارنده فرآذر
  • مشاور املاک آذرکیوان : از موبدان بزرگ شیراز در روزگار حافظ
  • مشاور املاک آذرمهر : نام موبدی است در زمان کواد
  • مشاور املاک آذرنوش : در اوستا به دوست‌دار فرهنگ
  • مشاور املاک آذین : زیور، نام فرمانده لشکر بابک خرمدین
  • مشاور املاک آراستی : نام عموی زرتشت و پدر میدیوماه
  • مشاور املاک آرتمیس : نام فرمانده نیروی دریایی خشایارشاه از دودمان هخامنشیان
  • مشاور املاک آرتین : نام هفتمین پادشاه ماد
  • مشاور املاک آرش : پهلوان و یکی از بهترین تیراندازان ایرانی
  • مشاور املاک آرمان : آرزو، خواسته
  • مشاور املاک آرمین : آرامش، آسودگی
  • مشاور املاک آریا : اصیل و آزاد ، فرمانده ارتش ایران در روزگار کورش
  • مشاور املاک آریامن : نام فرمانده ناوگان خشایار شاه
  • مشاور املاک آریامنش : نام پسر داریوش
  • مشاور املاک آریامهر : دارنده مهر ایران
  • مشاور املاک آرتاباز: از نامهای برگزیده
  • مشاور املاک آریوبَرزَن : دلاور و پهلوان. سردار داریوش سوم
  • مشاور املاک آزاد : نام بهدینی که در فروردین یشت ستوده شده
  • مشاور املاک آزاد منش : راد، جوانمرد، دارنده خوی آزادگی
  • مشاور املاک آزادمهر : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک آژمان : بی زمان
  • مشاور املاک آسا : نام پدر بهمن که در چکامه از او یاد شده
  • مشاور املاک آستیاک : نام چهارمین و آخرین پادشاه ماد
  • مشاور املاک آونگ : آویخته، نگهدارنده
  • مشاور املاک آویز : آویختن، نگهداری
  • مشاور املاک آیریک : نام نیای یازدهم اشوزرتشت
  • مشاور املاک اَبدَه : بی آغاز
  • مشاور املاک اَبیش : بی رنج
  • مشاور املاک اپرنگ : نام پسر سام
  • مشاور املاک اَپروَند : دارنده بلندی و شکوه یا فرهمند
  • مشاور املاک اَپروَیژ : پیروزمند و شکست ناپذیر . نام خسرو دوم پادشاه ساسانی
  • مشاور املاک اَپیوه : نام پسر کیقباد نخستین پادشاه کیانی
  • مشاور املاک اَترس : دلیر، بی ترس
  • مشاور املاک اَرتان : راستگو. نام پسر ویشتاسب
  • نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک
  • مشاور املاک ارج : ارزنده. نام یکی از نیاکان زرتشت
  • مشاور املاک ارجاسب : اوستایی آن یعنی دارای اسبان پرارزش
  • مشاور املاک ارجمند : با ارزش
  • مشاور املاک ارد : نام چند پادشاه اشکانی و بزرگترین فیلسوف جهان امروز حکیم ارد بزرگ
  • مشاور املاک اردشیر : نام پادشاه هخامنشی و ساسانی
  • مشاور املاک اردلان : از واژه ارد ایرانی است
  • مشاور املاک اردوان : در اوستا ، پشتیبان راستی و درستی است
  • مشاور املاک ارژنگ : نام سالار مازندران
  • مشاور املاک ارشا : راست و درست
  • مشاور املاک ارشاسب : دارنده اسبهای نر
  • مشاور املاک اَرشام : پسر عموی داریوش بزرگ
  • مشاور املاک اَرشان : نام نیای داریوش بزرگ
  • مشاور املاک ارشک : نام نخستین پادشاه اشکانی
  • مشاور املاک اَرشَن : نام برادر کاووس
  • مشاور املاک اروتَدنر : نام پسر میانی اشوزرتشت. فرمان گذار
  • مشاور املاک اروَند : شریف- نجیب. نام پدر لهراسب
  • مشاور املاک اُزیرن : گاه پسین
  • مشاور املاک اسپاد : دارنده سپاه نیرومند
  • مشاور املاک اسپنتمان : نام خانوادگی و یکی از نیاکان اشوزرتشت
  • مشاور املاک اسپهبُد : نام پدر بزرگ خسرو انوشیروان
  • اسفندیار : نام پسر کی گشتاسب کیانی و برادر پشوتن
  • مشاور املاک اشا : راستی ، درستی ، راه خوشبختی
  • مشاور املاک اشاداد : داده پاکی و پارسایی
  • مشاور املاک اشتاد : راستی
  • مشاور املاک اشکان : نام سومین نیای پاکر
  • مشاور املاک اُشهن : گاه سپیده دم، آغاز روشنایی
  • مشاور املاک اَشوداد : نام برادر هوشنگ پیشدادی
  • مشاور املاک اشوفْرَوَهَر : پاکروان
  • مشاور املاک اشومنش : پاک منش
  • مشاور املاک افروغ : روشنایی و فروغ. از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
  • مشاور املاک افشین : نام سردار ایرانی
  • مشاور املاک اقاقیا : درختی با گل های سپید
  • مشاور املاک اَگومان : بی گمان
  • مشاور املاک البرز : کوه بلند. نام پهلوانی است
  • مشاور املاک الوند : توانا و تیزپا
  • مشاور املاک امید : نام پدر آذرپات، از نویسندگان نامه دینکرد
  • مشاور املاک امیدوار : نام پسر خواستان دیلمی از سرداران مازیار
  • مشاور املاک اندریمان : کسی که اندیشه اش در پی شهرت و ستایش است
  • مشاور املاک اَنوش : بی مرگ. جاویدان . هم برای دختران و هم پسران بکار می رود آنوش و انوشه
  • مشاور املاک انوشیروان : پاکروان، پادشاه ساسانی
  • مشاور املاک اَهنَود : رهبری و فرمانداری . نخستین بخش از سروده گات‌ها
  • مشاور املاک اهورا : هستی بخش، خداوند

 

  • نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک

  • مشاور املاک اوتانا : نام یکی از یاران داریوش
  • مشاور املاک اَوَخشیا : بخشاینده
  • مشاور املاک اَوَرداد : از سرداران کورش بزرگ
  • مشاور املاک اَوَرکام : نام پسر داریوش هخامنشی
  • مشاور املاک اورمزدیار : خدایار، یاور اهورا
  • مشاور املاک اَُورنگ : تخت پادشاهی . نام فرستاده پادشاه کشمیر به یمن
  • مشاور املاک اُوژن : زننده و شکست دهنده دشمن
  • مشاور املاک اوس : در اوستا به چم دارنده چشمه ها
  • مشاور املاک اوستا : دانش، کتاب دینی
  • مشاور املاک اوستانَه : نام سردار سغد در زمان هخامنشی
  • مشاور املاک اوشَه : بامداد و سپیده در اوشهین گاه
  • مشاور املاک اوشیدر : پروراننده قانون مقدس
  • مشاور املاک ایدون : اینچنین، اینگونه
  • مشاور املاک ایران پناه : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک ایرانپور : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک ایرانشاه : نام یکی از بزرگان ایران
  • مشاور املاک ایرانمهر : روشنایی ایران
  • مشاور املاک ایرج : یاری دهنده آریایی ها
  • مشاور املاک ایزد : ستایش و ستودن
  • مشاور املاک ایزدیار : یاور ستودنی
  • مشاور املاک ایسَدواستَر : خواستار کشتزار و آبادکننده. بزرگترین پسر اشوزرتشت

کتاب مشاور املاک۶ کتابی که هر مشاور املاکی باید بخواند!!!

با ۲۵٪ تخفیف برای شما

نمونه اسم برای دفتر املاک

ب
  • مشاور املاک بابک : نام پسر ساسان در زمان اشکانیان
  • مشاور املاک باتیس : نام دژبان غزه در هنگام داریوش سوم
  • مشاور املاک بادرام : کشاورز
  • مشاور املاک باربُد : نام نوازنده و رامشگر نامی زمان خسرو پرویز
  • مشاور املاک بامداد : نام پدر مزدک
  • مشاور املاک بامشاد : نام نوازنده. نامی در روزگار ساسانیان
  • مشاور املاک بامگاه : هنگام بامداد
  • مشاور املاک بایگان : نگهدارنده
  • مشاور املاک بخت آفرین : نام پدر هیربد شهریار
  • مشاور املاک بَختیار : از فرزندان رستم در روزگار خسرو پرویز
  • مشاور املاک بَخشا : از نام های روزگار هخامنشیان
  • مشاور املاک بَدخشان : لعل
  • مشاور املاک بدره : بهره. نام یکی از سرداران خشایار شاه
  • مشاور املاک بَرازمان : بلند اندیشه
  • مشاور املاک بَردیا : نام پسر کوچک کورش
  • مشاور املاک بُرزو : بلندبالا. نام پسر سهراب
  • مشاور املاک بُرزویه : نام رییس پزشکان شاهی در روزگار خسرو
  • مشاور املاک بَرسام : نام یکی از سرداران یزدگرد ساسانی
  • مشاور املاک بَرَسم : شاخه های گیاهی
  • مشاور املاک بَرِشنوم : پاک و تمیز
  • مشاور املاک بَرمک : نام وزیر شیروی ساسانی
  • مشاور املاک بُزرگمهر : نام مهین دستور انوشیروان دادگر
  • مشاور املاک بَگاداد : نام یکی از سرداران ایرانی روزگار هخامنشی
  • مشاور املاک بَگاش : نام یکی از سرداران هخامنشی
  • مشاور املاک بلاش : نام نوزدهمین پادشاه ساسانی
  • مشاور املاک بُندار : دارنده اصل و بنیاد
  • مشاور املاک بُنشاد : شاد بنیاد
  • مشاور املاک بَهاوند : در اوستا به چم وهوونت دارنده نیکی
  • مشاور املاک بِهراد : نیکی بخش
  • مشاور املاک بهرام : فتح و پیروزی است. نام پهلوانی در شاهنامه
  • مشاور املاک بَهرامشاه : نام یکی از دانشمندان و عارفان زرتشتی
  • مشاور املاک بِهروز : روزگار نیک و خوش
  • مشاور املاک بِهزاد : نام یکی از پهلوانان ایران پسر پیل زور
  • مشاور املاک بِهمرد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک بهمن : نیک منش. نام پسر اسفندیار
  • مشاور املاک بهنام : نیک نام
  • مشاور املاک بوبار : دارنده زمین. نام کشاورزی در زمان خشایار
  • مشاور املاک بوجه : رهایی یافته. نام یکی از بزرگان هخامنشی
  • مشاور املاک بوخشا : رستگار
  • مشاور املاک بیژن : نام پسر گیو

نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک

پ
  • مشاور املاک پارسا : پرهیزکار
  • مشاور املاک پاساک : نام برادر زاده داریوش بزرگ
  • مشاور املاک پاکدین : دین درست، دین پاک
  • مشاور املاک پاکروان : پاک باطن، نیک نفس
  • مشاور املاک پاکزاد : پاک نژاد، نجیب
  • مشاور املاک پاکمهر : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک پالیز : کشتزار
  • مشاور املاک پَتَه مانی : دادگستر
  • مشاور املاک پدرام : نام نبیره سام. درود، شادباش
  • مشاور املاک پرچم : درفش
  • مشاور املاک پَرنگ : نام پسر سام
  • مشاور املاک پرهام : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک پرویز : شکست ناپذیر و پیروزمند. کنیه خسرو دوم ساسانی
  • مشاور املاک پَریبُرز : بلند بالا، نام پسر کیکاووس
  • مشاور املاک پژدو : نام نیای اشوزرتشت، بهرام پژدو از چکامه سرایان نامی زرتشتی
  • مشاور املاک پژمان : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک پَشَنگ : نام برادر زاده فریدون پیشدادی
  • مشاور املاک پشوتَن : پیشکش کننده تن یا فداکار
  • مشاور املاک پوروشسب : دارنده اسبان زیاد پدر اشوزرتشت
  • مشاور املاک پوریا : نام یکی از پهلوانان ایران
  • مشاور املاک پولاد : نام پسر آزادمرد پسر رستم
  • مشاور املاک پویا : جوینده
  • مشاور املاک پویان : پوییدن
  • مشاور املاک پیروز : پادشاه ساسانی
  • مشاور املاک پیروزگر : پیروز، کامیاب
  • مشاور املاک پیشداد : نخستین قانون گذار، بنیانگذار عدل و دادگری
  • مشاور املاک پیلتَن : پهلوانی بوده از فرزندان رستم زال
  • مشاور املاک پیمان : مهر، عهد

 

نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک

ت
  • مشاور املاک تاژ : برادر هوشنگ پیشدادی
  • مشاور املاک تخشا : کوشنده
  • مشاور املاک تَسو : واحد زمان
  • مشاور املاک تکاپو : جستجو
  • مشاور املاک تَنسِر : نام موبد موبدان روزگار اردشیر بابکان
  • مشاور املاک تَهماسب : از بزرگان ملک داراپادشاه ایران
  • مشاور املاک تَهمتَن : بزرگ پیکر
  • مشاور املاک تهمورس : دلیر و پهلوان. نام دومین پادشاه پیشدادی
  • مشاور املاک توانا : نیرومند، زورمند
  • مشاور املاک تور : نام پسر شاه فریدون
  • مشاور املاک تورج : دلیر و پهلوان
  • مشاور املاک توس : نام پسر نوذر یکی از پهلوانان نامی ایران
  • مشاور املاک تیرداد : بخشنده تیر. نام دومین پادشاه اشکانیان
  • مشاور املاک تیس : نام درختی است
  • مشاور املاک تیگران : نام یکی از سرداران خشایار شاه

نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک

ج
  • مشاور املاک جان‌پرور : نشاط انگیز
  • مشاور املاک جانان : دلیرو زیبا
  • مشاور املاک جاوید : نام پدر اردشیر یکی از بهدینان خراسان
  • مشاور املاک جم : مخفف جمشید
  • مشاور املاک جمشید : از پادشاهان پیشدادی
  • مشاور املاک جهانگیر : نام پسر رستم زال پهلوان نامی ایران

نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک

چ
  • مشاور املاک چالش : با ناز و غرور
  • مشاور املاک چالیک : از بازی‌های کودکان
  • مشاور املاک چلیپا : گردونه مهر
  • مشاور املاک چوگان : ابزار بازی قدیمی
  • مشاور املاک چینوَد : چگونه زیستن

نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک

خ
  • مشاور املاک خدابخش : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک خداداد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک خدایار : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک خدیو : بلند جایگاه، سرور
  • مشاور املاک خردمند : نام یکی از پیروان دستور آذرکیوان
  • مشاور املاک خرم : شادمان، خوش
  • مشاور املاک خسرو : نیک آواز. نام پادشاه ساسانی
  • مشاور املاک خشاشه : از سرداران ایرانی در دورة پادشاهی شاه گشتاسب
  • مشاور املاک خشایار : شاه دلیر و مردمنش
  • مشاور املاک خشنود : شاد، شادمان، خوشحال
  • مشاور املاک خورسند : راضی
  • مشاور املاک خوش‌منش : نیک نهاد
  • مشاور املاک خوشنام : درستکار، نیکنام
  • مشاور املاک خُونیرِث : نام یکی از هفت کشور زمین
نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک
د
  • مشاور املاک داتَه : دادگری، قانون
  • مشاور املاک دادار : دادگر، عادل
  • مشاور املاک دادبان : نگهبان قانون
  • مشاور املاک دادبه : قانون خوب
  • مشاور املاک دادبه : قانون خوب.پسر دادگشنسب که نامه تنسر را به تازی برگردانده
  • مشاور املاک دادپویه : از شاگردان موبد کیخسرو پور آذرکیوان
  • مشاور املاک دادجو : جوینده عدل و داد
  • مشاور املاک دادخواه : خواستار عدل و داد
  • مشاور املاک دادرس : دادرسنده
  • مشاور املاک دادفر : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک دادمهر : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک دادنام : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک دادوَر : دادگر، عادل
  • مشاور املاک دارا : دارنده، نام نهمین پادشاه کیانی
  • مشاور املاک داراب : نام پسر بهمن، هشتمین پادشاه کیانی
  • مشاور املاک داریوش : نام سومین شاهنشاه هخامنشی
  • مشاور املاک داژو : سوخته، داغ
  • مشاور املاک دانا : هوشیار، آگاه
  • مشاور املاک داور : نام موبدی است
  • مشاور املاک دَریز : نام داماد داریوش بزرگ
  • مشاور املاک دَسَم : فرمانده ده تن سرباز
  • مشاور املاک دلاور : دلیر، قهرمان
  • مشاور املاک دماوند : نام سرداری درزمان ساسانیان
  • مشاور املاک دهناد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک دینشاه : یاور و سرور دین
  • مشاور املاک دینیار : یاری دهنده دین
  • مشاور املاک دیهیم : کلاه پادشاهی
نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک
ر
  • مشاور املاک راتین : بخشنده. یکی از سرداران اردشیر دوم
  • مشاور املاک راد : بخشنده
  • مشاور املاک رادمان : سخاوتمند . نام سپهدار خسرو پرویز
  • مشاور املاک رادمهر : مهربخش. نام سردار داریوش سوم
  • مشاور املاک رادین : بخشندگی
  • مشاور املاک رازقی : گل سپید، گونه‌ای انگور
  • مشاور املاک رامتین : نام چنگ نواز نامی خسروپرویز
  • مشاور املاک رامیار : کسی که ایزدرام(شادمانی) یاور اوست
  • مشاور املاک رامین : نام یکی از فرزندان کیخسرو
  • مشاور املاک رپیتون : گاه نیمروزی
  • مشاور املاک رَتوشتَر : نام برادر بزرگتر اشوزرتشت
  • مشاور املاک رَتوناک : دارای بزرگی و سروری یکی از بزرگان هخامنشی
  • مشاور املاک رَخشان : تابان، از سرداران داریوش
  • مشاور املاک رَزین : واژه پهلوی به چم زورمند
  • مشاور املاک رَسام : نام پیکار نگار بهرام گور
  • مشاور املاک رستم : بالش و روینده. پسر زال پهلوان نامی ایران
  • مشاور املاک رشن : نام یکی از مفسران اوستا
  • مشاور املاک رَشنُو : ایزد دادگری و آزمایش
  • مشاور املاک رشنواد : نام سپهدار همای بهمن
  • مشاور املاک رَنگوشتَر : نام برادر بزرگ اشوزرتشت
  • مشاور املاک رها : آزاد
  • مشاور املاک رُهام : نام یکی از پهلوانان ایرانی. پسر گودرز
  • مشاور املاک رهی : آزاد، رها
  • مشاور املاک روزبِه : نام وزیر بهرام گور
  • مشاور املاک روشاک : نام یکی از سرداران ایرانی در جنگ اسکندر
  • مشاور املاک روشن : تابان ، درخشان
  • مشاور املاک رویین تن : نام دیگر اسفندیار پسر گشتاسب کیانی
  • مشاور املاک ریوند : میوه ریواس

نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک

ز
  • مشاور املاک زادان : نام پدر شهریار از زرتشتیان کازرون
  • مشاور املاک زال : نام پدر رستم
  • مشاور املاک زامیاد : نگهبان زمین
  • مشاور املاک زروان : نام خوانسالار انوشیروان ساسانی
  • مشاور املاک زَریر : دارنده جوشن زرین
  • مشاور املاک زَم : نام یکی از پسران غباد ساسانی
  • مشاور املاک زنگه : از پهلوانان ایرانی در دوره کاووس شاه کیانی
  • مشاور املاک زَهیر : نام یکی از سرداران شاه کیخسرو کیانی
  • مشاور املاک زَواره : پهلوانی ایرانی. نام پسر زال و برادر رستم
  • مشاور املاک زوپیر : یکی از همدستان داریوش بزرگ در جنگ بابل
  • مشاور املاک زیار : نام پدر مردآویچ
  • مشاور املاک زیگ : راه ستاره شناسی

نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک

س
  • مشاور املاک ساسان : نام پدر بزرگ اردشیر بابکان
  • مشاور املاک سالار : پدر زال، پسر نریمان
  • مشاور املاک سام : بهدینی از خاندان گرشاسب
  • مشاور املاک سامان : نام بزرگ زاده بلخ
  • مشاور املاک سَپْرَنگ : نام پسر سام
  • مشاور املاک سِپنتا : مقدس، ورجاوند
  • مشاور املاک سپند : ورجاوند و مقدس. اسفند
  • مشاور املاک سِپِهر : آسمان
  • مشاور املاک سپهرداد : داده یا آفریده آسمان
  • مشاور املاک سپیدار : درخت بلند و راست
  • مشاور املاک ستایش : خوب گفتن
  • مشاور املاک ستُرگ : قوی هیکل، نیرومند
  • مشاور املاک سرافراز : سربلند، با افتخار
  • مشاور املاک سُرایش : سرودن
  • مشاور املاک سُرخاب : نام پنجمین پادشاه باوندی
  • مشاور املاک سُروش : گوش دادن به صدای وجدان و فرمانبردار
  • مشاور املاک سزاوار : شایسته
  • مشاور املاک سَلم : نام یکی از سه پسران شاه فریدون پیشدادی
  • مشاور املاک سهراب : تابش سرخ. نام پسر زال
  • مشاور املاک سورن : دلیر و پهلوان ، توانا
  • مشاور املاک سوشیانت : برگزیده دینی
  • مشاور املاک سیامک : نام پسر کیومرس در شاهنامه
  • مشاور املاک سیاوخش : سیاوش، پسر کیکاووس
  • مشاور املاک سیاوش : نام پسر کیکاووس
  • مشاور املاک سیروس : نام کورش به پیکره دیگر
  • مشاور املاک سینا : یکی از نخستین پیروان اشوزرتشت

کتاب مشاور املاک۶ کتابی که هر مشاور املاکی باید بخواند!!!

با ۲۵٪ تخفیف برای شما

نمونه اسم برای دفتر مشاور املاک

ش
  • مشاور املاک شا بهرام : نام بهرام گور پادشاه ساسانی
  • مشاور املاک شاپور : نام دومین شاهنشاه ساسانی
  • مشاور املاک شاخه : بخشی از گیاه و درخت
  • مشاور املاک شاد : نام یکی از بزرگان روزگار ساسانیان
  • مشاور املاک شادان : شادمان و خشنود. نام پسر برزین. از کارمندان نگارش شاهنامه
  • مشاور املاک شادبه : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شادفر : از نام های دوران هخامنشی
  • مشاور املاک شادکام : نام برادر فریدون
  • مشاور املاک شادمان : خوشحال
  • مشاور املاک شادنوش : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شاهرخ : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شاهروز : نام پسر شاه بهرام پادشاه کشمیر
  • مشاور املاک شاهین : نام یکی از بزرگترین سرداران لشکر ایران در زمان خسرو پرویز
  • مشاور املاک شایان : سزاوار، شایسته
  • مشاور املاک شایگان : گرانمایه، لایق
  • مشاور املاک شباروز : همه گاه، شبانه روز
  • مشاور املاک شباهنگ : مرغ سحر، ستاره بامدادی
  • مشاور املاک شباویز : پرنده شب پرواز
  • مشاور املاک شتاب : چالاکی و سرعت
  • مشاور املاک شتابان : پرسرعت
  • مشاور املاک شروین : نام پسر سرخاب
  • مشاور املاک شکیبا : بردبار
  • مشاور املاک شهاب : ستاره باران
  • مشاور املاک شهباز : باز سفید و بزرگ
  • مشاور املاک شهداد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شهراد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شهرام : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شهران : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شهرَوان : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شهروز : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شهریار : فرمانروای شهر ، نام پسر خسروپرویز
  • مشاور املاک شهزاد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شهسوار : دلاور، ماهر
  • مشاور املاک شهیار : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شیان : درختی بلند ، خون سیاووشان
  • مشاور املاک شیدفر : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شیده : نام پسر افراسیاب
  • مشاور املاک شیدوَر : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شیدوش : نام پسر گودرز. پهلوان نامی زمان
  • مشاور املاک شیردل : شجاع، دلیر
  • مشاور املاک شیرزاد : زاده شیر،بچه شیر ، نامی از روزگار انوشیروا
  • مشاور املاک شیرمرد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شیروان : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک شیروَش : همانند شیر
  • مشاور املاک شیشَم : از ابزار خنیاگری

نمونه اسم برای مغازه املاک

ف
  • مشاور املاک فاتک : نام پدر مانی نقاش دوران ساسانی
  • مشاور املاک فراز : بالا، بلندی
  • مشاور املاک فرازمان : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک فرازمند : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک فرامرز : نام پسر رستم زال
  • مشاور املاک فربُد : نگهبان و نگهدار فر
  • مشاور املاک فربود : راست و درست
  • مشاور املاک فرخ : بزرگی و شوکت. از مفسران اوستا در زمان ساسانی
  • مشاور املاک فرداد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک فردین : پیشرو در دین
  • مشاور املاک فرزاد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک فرزام : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک فرزین : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک فرشاد : شادبخت و شادمان
  • مشاور املاک فرشوشتر : یکی از وزیران کی گشتاسب
  • مشاور املاک فرشید : نورانی تر
  • مشاور املاک فرمنش : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک فرنام : نام یکی از سرداران شاپور
  • مشاور املاک فرنوش : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک فرهاد : پیشرو قانون .نام پهلوانی در شاهنامه . نام چند پادشاه اشکانی
  • مشاور املاک فَرََهمند : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک فَرهود : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک فرهومند : باشکوه و بزرگ
  • مشاور املاک فُرود : نام پسر سیاوش
  • مشاور املاک فْرَََوَرِتیش : نام دومین پادشاه ماد
  • مشاور املاک فَرَوَشی : فَرَوَهَر، نیروی اهورایی
  • مشاور املاک فَرَوَهَر : نیروی اهورایی درون انسان
  • مشاور املاک فریان : خاندانی از دوستان اشو زرتشت
  • مشاور املاک فریبرز : نام پسر کیکاووس
  • مشاور املاک فریدون : از پادشاهان پیشدادی، نجات دهنده قوم آریا
  • مشاور املاک فوکا : نوعی درخت بید
  • مشاور املاک فوگان : نوشیدنی از دانه جو
  • مشاور املاک فولاد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک فیروز : نام هجدهمین پادشاه ساسانی

 

نمونه اسم برای بنگاه املاک

ک
  • مشاور املاک کاچار : سر و سامان
  • مشاور املاک کاردار : پسر مهر نرسی از ارتشتاران دوره ساسانی
  • مشاور املاک کارن : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کاری : تلاشگر
  • مشاور املاک کامبوزیا : کمبوجیه
  • مشاور املاک کامبیز : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کامجو : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کامدین : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کامران : نام دانشمندی زرتشتی اهل شیراز
  • مشاور املاک کامکار : کامروا، کامران
  • مشاور املاک کاموس : نام یکی از سرداران افراسیاب
  • مشاور املاک کامیاب : کامروا، خوشبخت
  • مشاور املاک کامیار : کامیاب ، کامروا
  • مشاور املاک کاوش : جستجو کردن، کاویدن
  • مشاور املاک کاوه : نام آهنگر نامی که پادشاهی ضحاک را با کمک فریدون برانداخت
  • مشاور املاک کاووس : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کاویان : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کرتیر : نام موبد موبدان روزگار شاپور یکم
  • مشاور املاک کرکوی : از نوادگان سلم، پسر فریدون
  • مشاور املاک کمبوجیه : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کورنگ : نام پادشاه زابلستان و پدر زن جمشید پیشدادی
  • مشاور املاک کوروش : بنیانگذار دودمان هخامنشیان
  • مشاور املاک کوسان : نام رامشگری است
  • مشاور املاک کوشا : کوشیدن
  • مشاور املاک کوشان : کوشا بودن
  • مشاور املاک کوشیار : نام یکی از سرداران تبری
  • مشاور املاک کیا : بزرگ، صاحب، پادشاه
  • مشاور املاک کیافر : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کیامرد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کیامنش : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کیان : جمع کی، پادشاه
  • مشاور املاک کیان پور : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کیانزاد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کیانفر : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کیانمهر : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک کیانوش : نام برادر شاه فریدون پیشدادی
  • مشاور املاک کیقباد : نام سردودمان و نخستین پادشاه کیانیان
  • مشاور املاک کیکاووس : پدر سیاوش و پدر بزرگ شاه کیخسرو کیانی
  • مشاور املاک کیهان : جهان، گیتی
  • مشاور املاک کیوان : نام پدر موبد سروش، از شاگردان دستور آذرکیوان
  • مشاور املاک کیومرس : نام نخستین انسان روی زمین

نمونه اسم برای املاک

گ
  • مشاور املاک گالوس : نام پسر فارناک پادشاه کپاد و کیه و هوتیس
  • مشاور املاک گرامی : ارجمند، مقدم
  • مشاور املاک گرانمایه : پرارزش، پر ارج
  • مشاور املاک گرایش : گرویدن، پیروی
  • مشاور املاک گَرشاسب : در اوستا به چم پهلوان نامی ، همانند رستم شاهنامه
  • مشاور املاک گرگین : نام پهلوان نامی ایران
  • مشاور املاک گژدهم : از جنگجویان و سرداران کیانی و پدر گردآفرید
  • مشاور املاک گژگین : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک گشتاسب : نام پنجمین پادشاه کیانی
  • مشاور املاک گشواد : نام پهلوانی در شاهنامه
  • مشاور املاک گوارا : خوش‌آیند، با مزه
  • مشاور املاک گودرز : نام پسر گیو، از پهلوانان نامی لشکر کیکاووس
  • مشاور املاک گیل : گرد و پهلوان
  • مشاور املاک گیو : پهلوان ایرانی

نمونه اسم برای مشاور املاک

م
  • مشاور املاک مازار : یکی از سرداران مادی کورش
  • مشاور املاک مازنه : مازندران در اوستا
  • مشاور املاک مازیار : نام پسر غارن. از اسپهبدان تبرستان
  • مشاور املاک ماکان : نام پسر کاکی یکی از فرمانروایان ایرانی
  • مشاور املاک ماندگار : پایدار، ماندنی
  • مشاور املاک مانوش : نام پسر کی پشین و پدربزرگ لهراسب
  • مشاور املاک مانی : نام پیکر نگار نامی در دوران شاپور
  • مشاور املاک ماهان : نام پسر کیخسرو پسر اردشیر پسر غباد
  • مشاور املاک ماهر : زبر دس
  • مشاور املاک ماهوار : از گوشه‌های موسیقی
  • مشاور املاک ماونداد : نام یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
  • مشاور املاک مزدا : دانای بزرگ، پروردگار
  • مشاور املاک مزدک : نام پسر بامداد در دوران ساسانی
  • مشاور املاک مشیا : نام نخستین مرد در اوستا
  • مشاور املاک منوچهر : پهلوان نژاد. نام نیای سیزدهم اشوزرتشت. نام ششمین پادشاه پیشدادی
  • مشاور املاک منوشفر : نام پدر منوچهر شاه پیشدادی
  • مشاور املاک مه زاد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک مِهراب : نام پادشاه کابل و پدر رودابه
  • مشاور املاک مهران : یکی از هفت خاندان نامی دوران ساسانی
  • مشاور املاک مهربان : نگهبان روشنایی و مهر
  • مشاور املاک مهربُرزین : دارنده برترین مهر. نام پسر فرهاد در دوره بهرام پنجم
  • مشاور املاک مهرپرور : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک مهرپوی : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک مهرپیکر : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک مهرجو : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک مهرداد : نام چوپانی که کوروش را پرورش داد
  • مشاور املاک مهرزاد : زاده مهر
  • مشاور املاک مهرگان : جشن ملی ایران
  • مشاور املاک مهرمَس : مهر بزرگ یا بزرگ مهر. نام نیای ششم اردشیر بابکان
  • مشاور املاک مهرنوش : نام یکی از چهار پسران اسفندیار
  • مشاور املاک مهریار : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک مِهرین : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک مهیار : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک مویز : دانه خشک انگور

کتاب مشاور املاک۶ کتابی که هر مشاور املاکی باید بخواند!!!

با ۲۵٪ تخفیف برای شما

نمونه اسم برای گروه املاک

ن
  • مشاور املاک نارون : نام درختی تنومند
  • مشاور املاک ناشا : دادگر
  • مشاور املاک نامجو : جوینده نام
  • مشاور املاک نامدار : دارنده نام
  • مشاور املاک نامور : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک ناوَرز : سرباز دریایی. از نام های دوران هخامنشی
  • مشاور املاک نریمان : دلیر و پهلوان. دارای اندیشه بلند و مردانه
  • مشاور املاک نَستور : نام پسر زریر، برادر شاه گشتاسب
  • مشاور املاک نکیسا : نام نوازنده نامی دوران خسرو پرویز
  • مشاور املاک نمایان : آشکار، هویدا
  • مشاور املاک نوبخت : از نام های برگزیده دوران ساسانی
  • مشاور املاک نوبهار : نام نویسنده دساتیر
  • مشاور املاک نوتریکا : نام سومین برادر اشوزرتشت
  • مشاور املاک نوذر : یکی از سه پسران منوچهر
  • مشاور املاک نوش : شهد، عسل ، انگبین
  • مشاور املاک نوش آذر : نام پسر آذرافروز
  • مشاور املاک نوشی : نوشیروان
  • مشاور املاک نوشیروان : انوشیروان. از نام های برگزیده
  • مشاور املاک نوید : مژده شادمانی
  • مشاور املاک نیسان : نی‌زار، محل روییدن نی
  • مشاور املاک نیک پی : خجسته ، خوش قدم
  • مشاور املاک نیکدل : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک نیکروز : سعادتمند، خوشبخت
  • مشاور املاک نیکزاد : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک نیکنام : نیکونام، خوشنام
  • مشاور املاک نیکو : خوب، زیبا، نیکو کار
  • مشاور املاک نیما : نام یکی از شاعران ایرانی
  • مشاور املاک نیو : پهلوان و دلیر
  • مشاور املاک نیوتیش : نام کوچکترین برادر اشوزرتشت

نمونه اسم برای دفتر املاک

و
  • مشاور املاک واته : ایزد آب در اوستا
  • مشاور املاک وخش : روشنایی یا رویش. نام چهاردهمین نیای آدرباد مهر اسپند
  • مشاور املاک وخش داد : آفریده روشنایی، نام یکی از سرداران هخامنشی
  • مشاور املاک وخشور : پیام آور
  • مشاور املاک ورجاوند : مقدس و نورانی . از نیاکان شاه بهرام
  • مشاور املاک ورزم : شعله آتش، گرمی آتش
  • مشاور املاک ورساز : جوان آراسته و زیبا
  • مشاور املاک وَرَهرام : نماد پیروزی
  • مشاور املاک وَسپار : بخشنده
  • مشاور املاک وَسنه : نام کوهی در اوستا
  • مشاور املاک وفادار : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک وَلخش : بلاش، پادشاه اشکانی
  • مشاور املاک وهامان : نام پدر سلمان فارسی
  • مشاور املاک وَهمنش : خوش منش، نیک منش
  • مشاور املاک وُهومن : ریشه اصلی بهمن امروزی
  • مشاور املاک ویسپرد : از بخش‌های اوستا
  • مشاور املاک ویشتاسب : نخستین پادشاه همزمان با اشوزرتشت

 

نمونه اسم برای مغازه املاک

ه
  • مشاور املاک هارپارک : نام وزیر استیاک آخرین پادشاه ماد
  • مشاور املاک هامان : یکی از درباریان خشایار شاه
  • مشاور املاک هامرز : نام سپهسالار خسروپرویز ساسانی
  • مشاور املاک هامون : از نام های ایرانی
  • مشاور املاک هامین : تابستان در اوستا
  • مشاور املاک هاون : گاه بامدادی
  • مشاور املاک هاونی : ایزد نگهبان بامداد
  • مشاور املاک هَخامنش : دوست منش. نام سردودمان هخامنشیان
  • مشاور املاک هَردار : نام هشتمین نیای اشوزرتشت
  • مشاور املاک هُرمز : نام سومین پادشاه ساسانی
  • مشاور املاک هرمزدیار : یار خدا
  • مشاور املاک هُزوارش : شرح و تفسیر
  • مشاور املاک هُژبر : دلیر و نامجو
  • مشاور املاک هَژیر : خوو پسندیده، از پهلوانان دوره کیانی پسر گودرز
  • مشاور املاک همتا : مانند، شریک
  • مشاور املاک همگون : همرنگ، همانند
  • مشاور املاک هنگام : زمان، گاه
  • مشاور املاک هوبَر : دربردارنده نیکی
  • مشاور املاک هوتَخش : سازنده خو. پیشه ور
  • مشاور املاک هوتن : فرماندار ساحلی در روزگار داریوش
  • مشاور املاک هوداد : نیک آفرید
  • مشاور املاک هودین : نام سومین نیای آدرباد مهر اسپنتمان
  • مشاور املاک هور : خورشید
  • مشاور املاک هورا : می صاف و مقدس
  • مشاور املاک هوشنگ : پسر سیامک پسر کیومرس، دومین پادشاه پیشدادی
  • مشاور املاک هوشیدر : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک هوکَرپ : واژه ای پهلوی خوش اندام
  • مشاور املاک هوم : گیاه مقدس
  • مشاور املاک هومان : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک هومَت : اندیشه نیک
  • مشاور املاک هومن : خوب‌منش
  • مشاور املاک هیمه : نام داماد داریوش و از سرداران بزرگ پارسی
نمونه اسم برای مشاور املاک
ی
  • مشاور املاک یادگار : اثر و نشان که کسی از خود باقی بگذارد
  • مشاور املاک یزدان داد : موبدی در سده نهم که در کرمان می‌زیست
  • مشاور املاک یزدان مهر : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک یزدان یار : از نام های برگزیده
  • مشاور املاک یَسنا : از بخش‌های اوستا

کتاب مشاور املاک۶ کتابی که هر مشاور املاکی باید بخواند!!!

با ۲۵٪ تخفیف برای شما

اسم کردی برای مشاور املاک

اگر در مناطق کرد نشین قصد راه اندازی دفتر املاک دارید توصیه اکید ما استفاده از نام های کردی است .

چرا باید از اسم کردی برای دفتر املاک تان استفاده کنید؟

۱- حفظ اصالت : بسیار املاک هایی را در شهر های مختلف می بینیم که فقط به دنبال روی از اسم ها و نام های املاک تهران یا شهر های بزرگ نام املاک های موفق تهران را برای دفتر خود انتخاب می کنند به این امید که یک نام برای آنها موفقیت به ارمغان بیاورد.

لطفا لطفا هرگز شما این اشتباه را مرتکب نشوید.

 

۲- ارتباط بهتر مخاطبان شهر و منطقه با دفتر املاک شما : پر واضح است که کرد های عزیز با نام های کردی که از کودکی با آنها آشنا هستند بیشتر ارتباط برقرار می کنند تا نام های بی هویت و کپی برداری شده از سایر شهر های بزرگ.

 

از لیست زیر می توانید برای انتخاب نام دفتر املاک در مناطق کرد نشین استفاده نمایید :

آسو 1- (در کردی) به معنی افق طلایی؛ 2- (در پهلوی) صورت پهلوی واژهی «آهو»؛ … توضیحات بیشتر
آگرین 1- آتشین، آذرین؛ 2- (در کردی) کنایه از آدم بسیار شجاع و پرکار است. توضیحات بیشتر
آلان (= الان، اران) [اران/arrān/ = آران، آلان و الان: آر (= آریا) + ان (پسو… توضیحات بیشتر
آوات (در کردی) به معنی آرزو. توضیحات بیشتر
آوین 1- (آو= آب + ین (پسوند نسبت))، به رنگ آب، مانند آب، زلال، پاک؛ 2- (در … توضیحات بیشتر
آیرین 1- (کردی) آگرین، آهرین؛ 2- (در فارسی) آتشین. توضیحات بیشتر
اردلان (اَرد = پاک و مقدس + لان (پسوند مکان)‌)، 1- جای و مکان مقدس؛ 2- نام طا… توضیحات بیشتر
اسرین (کردی) اشک، سرشک. توضیحات بیشتر
باوان (کردی) 1- خانهی پدری؛ 2- جگر گوشه و عزیز. توضیحات بیشتر
بیریوان (کردی) شیردوش، زن یا دختری که در شیردوشگاه شیر گوسفندان را می  دوشد. توضیحات بیشتر
پرژین (کردی) پرچین، حصار، پرچینی از گلهای ریز به دور باغات. توضیحات بیشتر
ترلان 1- (در ترکی) مرغی از جنس باز شکاری را گویند؛ 2- (در کردی) 1) به معنی ز… توضیحات بیشتر
توار 1- (در کردی) پرنده؛ 2- نوعی ریسمان؛ 3- (اعلام) 1) (توارکوه) نام کوهی د… توضیحات بیشتر
چنور (کردی) گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان میروید. توضیحات بیشتر
دلنیا (کردی) 1- آسوده خاطر، مطمئن، فارغ البال؛ 2- اطمینان، تضمین. توضیحات بیشتر
دیلان (کردی) 1- رقص گروهی، نوعی آهنگ؛ 2- نام منطقه‌ای در کردستان. توضیحات بیشتر
راژان 1- (کردی) خوابیدن، جنبیدن گهواره؛ 2- (اَعلام) روستایی در بخش سلوانا، ش… توضیحات بیشتر
روجا (کردی ـ فارسی) [روج (کردی) = روز، آفتاب + ا (پسوند نسبت)]، 1-  منسوب ب… توضیحات بیشتر
روجیار (کردی،rujyār)، 1- روزگار؛ 2- آفتاب. + ن‌.ک. روژیار. توضیحات بیشتر
روژا (کردی) روزها، آفتاب. + ن.ک. روجا. توضیحات بیشتر
روژان (کردی) روزها. توضیحات بیشتر
روژبین (کردی ـ فارسی) (روژ = روز + بین = جزء پسین بعضی از کلمه  های مرکب، به … توضیحات بیشتر
روژدا [روژ = روز؛ (به مجاز) عمر، زندگی + دا (در کردی و لری) مادر]؛ (به مجاز)… توضیحات بیشتر
روژیا (کردی ـ فارسی) (روژ + ی میانجی + ا (پسوند اسم ساز))، روز و روشنایی. توضیحات بیشتر
روژیار (کردی) روزگار. + ن.ک. روجیار. توضیحات بیشتر
روژین (کردی ـ فارسی) (روژ = روز + ین (پسوند نسبت))، 1-منسوب به روز؛ 2- تابنا… توضیحات بیشتر
روژینا (کردی ‌ـ‌ فارسی) [روژ ‌= ‌روز ‌+ ین ‌(پسوند نسبت)‌ + ‌ا (پسوند‌نسبت)]،… توضیحات بیشتر
روناک (کردی) روشن، تابناک. توضیحات بیشتر
زریان (کردی) باد جنوب، باد دبور، باد سرد. توضیحات بیشتر
ژوان (کردی) میعادگاه عاشق و معشوق. توضیحات بیشتر
ژیار (کردی) 1- شهرنشینی، تمدن؛ 2- زندگی شهروندان. توضیحات بیشتر
ژینا [ژین(کردی) = زندگی + ا (پسوند نسبت)] 1- منسوب به زندگی(؟) ؛ 2- (به مجا… توضیحات بیشتر
ژینو [ژین (کردی) = زندگی + او /-u/ (پسوند دارندگی)]، 1-دارای زندگی؛ 2- (به … توضیحات بیشتر
ژیوار   (کردی) زندگی. توضیحات بیشتر
ساکو (کردی) 1- کوه بدون گیاه؛ 2- ساده و بی آلایش؛ 3- یکسان و یکنواخت. توضیحات بیشتر
سایان (کردی) (سای = سایه + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب به سایه (؟)، م سایه؛ 2… توضیحات بیشتر
سایدا (کردی) (مرکب از سای + دا) سایهی مادر (؟). توضیحات بیشتر
سروه (کردی) نسیم، باد ملایم، باد خنک، ایاز. توضیحات بیشتر
سروین 1- (در قدیم) شبیه سَرو؛ 2-(در کردی) روسری و چارقد. توضیحات بیشتر
سوران (کردی) 1- نام منطقه  ای وسیع در کردستان؛ 2- یکی از چهار لهجه  ی اصلی ز… توضیحات بیشتر
سیپان (کردی) 1- بلندی مانع باد؛ 2- کوهی که در همه‌ی ایام برف داشته باشد؛ 3- … توضیحات بیشتر
سیروان 1- عربی شده ساربان؛ 2- (اَعلام) (= آب سیروان) نام رودی در غرب ایران، د… توضیحات بیشتر
سیوان (کردی، sēwān) 1- چتر، سایبان، چادر؛ 2- جمع سیو به معنی سیب  ها. توضیحات بیشتر
کازیوه (کردی) سپیدی صبح که همه افق را فرا گیرد. توضیحات بیشتر
کانیاو (کردی) 1- آب چشمه؛ 2- زمینی که با آب چشمه آبیاری شود؛ 3- گیاهی که با آ… توضیحات بیشتر
کژال (کردی؟) در بعضی از نامنامه‌ها زیباروی سیاه چشم معنا شده است(؟). توضیحات بیشتر
کژوان   (کردی) کوهنورد. توضیحات بیشتر
کیژان (کردی) دختران. توضیحات بیشتر
گلاره (کردی، gilāra ) 1- مردمک چشم؛ 2- حبهی انگور. توضیحات بیشتر
گلاویژ (کردی،gilāvež) نام ستاره‌ای که در شب‌های تابستان نمایان میشود؛ ستارهی … توضیحات بیشتر
نشمیل (کردی) 1- زیبای دلکش و نازک اندام؛ 2- خوشگل. توضیحات بیشتر
نینا (کردی) اینها. توضیحات بیشتر
وینا 1- بینا. [از ریشهی «وین»/vin/ به آرش دیدن در فرس هخامنشی «وئین» و در ز… توضیحات بیشتر
هانا (کردی) 1- زنهار، دادخواهی؛ 2- امید؛ 3- بینایی؛ 4- خواهش. توضیحات بیشتر
هژار (کردی) 1- بینوا، فقیر، تنگدست؛ 2- (اعلام) عبدالرحمان ابن حاج ملامحمد ش… توضیحات بیشتر
هورا 1- (در سانسکریت) سورا (هورا) یک قسم شربت است که در بند چهار آفرینگان گ… توضیحات بیشتر
هیدی (کردی) آرام، آهسته، بردبار. توضیحات بیشتر
هیدیکا (کردی) به آهستگی. توضیحات بیشتر
هیرش همتا توضیحات بیشتر
هیرو (هیر = آتش + او /-u/= (پسوند نسبت))، منسوب به آتش؛ 2- آتشی و سرخ گون؛ … توضیحات بیشتر
هیژا (کردی، hêžā ) گرامی، شایسته، گران‌بها. توضیحات بیشتر
هیمن (کردی، hemin ) آرام. توضیحات بیشتر
هیوا (کردی، hiwā ) امید.

 

اسم گیلکی برای مشاور املاک

رایکا: اسم زیبای گیلکی به معنی محبوب و معشوق؛ (= ریکا) به معنی پسر، محبوب و مطلوب.
رایمون: پسر باهوش
آهیل: مرغ انجیرخوار
آهین: آهن
آئیل: نام پرنده ای است که انجیر دوست دارد
رایکا: (گیلکی)
گیلدا: ترکیب گیل (قوم ساکن گیلان) + دا = دادن، آفریدن، ساختن؛ به مجاز به معنی پرورش یافته‌ی مردم گیل (گیلان)؛ البته اسم گیلدا یک اسم بین المللی است (اسپانیایی) و به معنی طلا هم هست. (همانطور که در اینستاگرام نام فارسی ذکر شده است.)
گیلان: ترکیب گیل (قوم ساکن گیلان) + ان (پسوند مکان) سرزمین گیل‌ها

اسم گیلکی برای دفتر املاک

اسم گیلگی (شمالی) با آ، الف

آرنگ: نام کوهی است در اشکورات.
ارغش (ارگاش): اسم تاریخی: از شاهان باستانی گیلان.
اسفار: اسم تاریخی: از سرداران.
اسفان
اسوار: اسفار
اشاکید: اسم تاریخی: از شاهان باستانی است.
اشتاد: اسم تاریخی.
افرا: از درختانی است که در جنگلهای شمال ایران فراوان است. (در حال حاضر فقط به عنوان اسم دختر با آ مورد تایید ثبت احوال است)
افراشته: شاعر معروف گیلکی‌سرا.
آلندا: اسم تاریخی: از شاهان باستانی.
امینا: امین (با تلفظ رایج در قدیم)
انوز: اسم تاریخی: از فرمان‌روایان گیلان.
اُوجا: از درحتان: جواب و پاسخ.
اوخان: پژواک: انعکاس صدا.
ایجگره: فریاد.
ایلشام: اسم تاریخی: از سرداران.

اسم گیلگی (شمالی) با ب

بازان: اسم تاریخی: از سرداران.
باو : اسم تاریخی: سلسله باوندیان مأخوذ از آن است.
باوند: اسم تاریخی: از شاهان باستانی.
بکران: از سرداران مرداویج زیاری.
بنجاسپ: از سرداران.
بُندار: از سرداران. نام شاعر معروف.
بویه: پدر موسس سلسله ال‌بویه.

اسم گیلگی (شمالی) با پ

پادوسبان: اسم تاریخی. سلسله پادوسبانان منسوب به آن است.
پاموج: راه‌پیما. هم‌پا.
پشنگ: اسم تاریخی، از سلسله پادوسبانان.
پلیام (پلیم): گیاهی که در اطراف رشت «شوند» گویند.
پوردیل: آدم با دل و جرأت.
پورگیل: اسم تاریخی، از سرداران.

اسم گیلگی (شمالی) با ت

تالجین: اسم تاریخی، از سرداران.
تام: آرام، ساکت.
تجاسب: از فرمان‌روایان. سلسله تجاسپی مأخوذ از ان است.
تکیدار: اسم تاریخی، از سرداران.
توکا: پرنده‌ای از انواع کاکلی‌ها. لازم به ذکر است ثبت احوال در حال حاضر به عنوان اسم دختر می پذیرد.
توکالی: قله کوه.
تیدا: اسم تاریخی، از سرداران. درباره اسم تیدا باید اضافه کنیم: معنی اسم تیدا را ببینید.
تیرمَزَن: اسم تاریخی.
تیکا: معادل توکا هست و این نام را نیز ثبت احوال برای دختر می پذیرد.

اسم گیلگی (شمالی) با ج

جانگول: بدنی که چون گل است.
جستان: اسم تاریخی، سلسله جستانیان مأخوذ از ان است.
جوانگول: گل شاداب، جوانی که چون گل است.
جیم‌رو: سرخ‌رو. آتشین‌رخ. جیم در لغت یعنی جرقه و اخگر آتش.
جیگلی: فریاد. ژِگِله، در گویش بیه‌پیشی به معنی جیغ است.

اسم گیلگی (شمالی) پسرانه با چ

چارخو: از پرنده‌گانی که کنار نیزار زنده‌گی می‌کنند.
چیران: اسم مکان
چیکا: پرنده‌ای است.

اسم گیلگی (شمالی) با خ

خُجیران: خوب‌ها.
خورزاد: اسم تاریخی: از شاهان پادوسبانی.
خورکیا: اسم تاریخی: از شاهان کیایی.
خورگام: اسم مکان.
خوندش: پژواک: انعکاس صدا. باید از مصدر خؤندن (خواندن) باشد. خؤنده‌گی: آواز
خیلو: اسم تاریخی.

اسم گیلگی (شمالی) پسر با د

دابو: اسم تاریخی: سلسله دابوان یا دابویه مأخوذ از آن است.
دابویه: اسم تاریخی: پسر گاوباره از شاهان باستانی گیلان.
داتا: از شاهان باستانی معاصر کورش کبیر.
داره: داس مخصوص درو برنج. سلاح همیشه‌گی دهقانان شمال.
دامون: جنگل
دردان: اسم تاریخی: از سرداران.
دُرفک: یکی از بلندترین کوه‌های گیلان.
دفراز: تکیه‌گاه.
دکیه: اسم تاریخی.
دلفک: درفک
دوباج: اسم تاریخی. از فرمان‌روایان گیلان.

اسم گیلگی (شمالی) با ر

رشاموج: اسم تاریخی. از سرداران ایران زمین.
روخان: رودخانه.
روزمان: اسم تاریخی. از سرداران.

اسم گیلگی (شمالی) با ز

زربین: سرو کوهی.
زرمان: اسم تاریخی. از سرداران.
زرهوا
زریزاد
زمانا: زمان (با تلفظ رایج در قدیم) البته معادل گیلکی زمان: زمات یا زِمِت است که هنوز هم مورد استفاده قرار می‌گیرد.
زهار: به معنی فریاد
زیار: اسم تاریخی: نام سلسله آل‌زیار مأخوذ از آن است.

اسم گیلگی (شمالی) با ژ

ژیویر، به معنی فریاد.

اسم گیلگی (شمالی) با س

سالوک: اسم تاریخی: از فرمان‌روایان.
سرخاب سلیم: از پرندگان.
سوخرا: اسم تاریخی.
سورخانی: نام رودخانه‌ای بین گیلان و مازندران.
سوریل: اسم تاریخی. از سرداران.
سیالَک: پرسیاوشان. گیاه دارویی.
سیاه‌گیل: اسم تاریخی.
سیلاک: بارنده‌گی زیاد.

اسم گیلگی (شمالی) با ش

شاه‌میران: اسم تاریخی.
شراگیم: اسم تاریخی.
شرفشاه: شاعر عارف و گیلکی‌سرای قرن هشتم هجری.
شرمزن: اسم تاریخی.
شروین: اسم تاریخی.
شیراسفار: اسم تاریخی: از سرداران.
شیراسوار: =شیراسفار.
شیردیل: شجاع با دل شیر.
شیرزیل: اسم تاریخی: قرن چهارم هجری.
شیرَج: اسم تاریخی. از سلسله کاکوان.
شیرود: نام رودی در تنکابن: اسم مکان.
شیرویه: از اسامی باستانی ایرانیان.

اسم گیلگی (شمالی) با ف

فاراب: اسم مکان. یکی از بلوک عمارلو.
فرخان: اسم تاریخی.
فرشوازگر: اسم باستانی. لقب گیل‌بن‌گیلان‌شاه.
فولوق: یک گل آتش.
فیروزان: اسم تاریخی. از فرمان‌روایان گیلان.

اسم گیلگی (شمالی) با ق

قارن: اسم تاریخی، از ملوک باستانی شمال.
قاینا: قانع، متقاعد.
قهران: اسم تاریخی.

اسم گیلگی (شمالی) با ک

کادوس: اسم تاریخی. از اقوام باستانی گیلان.
کارکیا: اسم باستانی. از القاب سلسله کیایی. کی: به معنی بزرگ و فرمان‌روا بود: کارکیا اضافه مقلوب به معنی کارفرما است که بعدها در گیلان به جای شاه به‌کار می‌رفته است.
کارن: قارن. البته اسم کارن ریشه فارسی هم دارد.
کاسک: اسم تاریخی.
کاکو: اسم تاریخی. سلسله کاکوان یا کاکویه مأخوذ از آن است. اسم کوهی در اطراف سیاهکل.
کاکوان: اسم تاریخی ایرانی. سلسله کاکوان.
کاکوشاه: اسم تاریخی.
کاکوی (کاکویه): اسم تاریخی از سلسله کاکوان.
کاکی: اسم تاریخی. از سرداران. پدر ماکان.
کالنجار: اسم  ایرانی باستانی گیلکی. نام غریب‌شاه معروف.
کالی: از شاهان.
کالیجار: از القاب آل بویه.
کامرو: اسم تاریخی از بزرگان قرن پنجم هجری.
کردویه: اسم باستانی ایرانی از سرداران.
کوبار: باران کوه.
کورتکین: اسم تاریخی از سرداران.
کورموش
کوشیار: اسم تاریخی کوشیار دیلمی: منجم معروف و صاحب آوزاه گیلانی.
کوشیج: اسم تاریخی نام سلسله.
کوکبان: اسم گیلکی. از سرداران.
کیا: اسم تاریخی نام سلسله کیایی مأخوذ از امیرکیا است. رجوع کنید به معنی اسم کارکیا (در بالا)
کیاشر: اسم تاریخی از امرای موشایی یا کوشیج.

اسم گیلگی (شمالی) پسرا با گ

گشتام: اسم تاریخی از سلسله پادوسبانان.
گورگیل: اسم گیلکی نام پسر گیلان‌شاه.
گوری‌گیر: اسم تاریخی.
گوکیان: اسم تاریخی ایرانی از دیالمه.
گولاز: افتخار: مباهات.
گیل: قوم گیل.
گیلاک: گیلک
گیلان‌شاه: اسم باستانی اصیل، از شاهان باستانی.
گیلداد: اسم تاریخی.
گیلو: گیل
گیلیده: اسم تاریخی نام پدر بویه.
گیله‌لو: گیل.

اسم گیلگی (شمالی) با ل

لاهیج: نام لاهیجان مأخوذ از آن است.
لیاشیر: اسم تاریخی از سرداران ایرانی.
لیشا: اسم تاریخی از سرداران.
لیشام: اسم گيلكي قرن سوم هجری.
لیما: اسم کوهی در حوزه تنکابن.
لونک: اسم مکان. اسم آبشار (نیمه راه سیاهکل-دیلمان) ؛ البته نام درست این آبشار: نه لونک فارسی‌شده! بلکه لونِیْ Loney می‌باشد.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با م

مارخو: دوست‌دار مادر: متکی به مادر.
ماسو: روشنایی ماه.
مانگه‌دیم: ماه‌رو: ماه‌رخ؛ معادل ماه رخ (اسم فارسی) و آیرخ (اسم ترکی).
مرجانی: گل مریم.
مرخه: دانه‌ها و مهره‌های رنگی و تزیینی.
مریم‌گوله: گل مریم.
منگه‌تاو: مهتاب.
مورجانه: جوانه.
مورواری: مروارید.
میجام: اسم تاریخی: زن ماکان (به روایت ابن‌اسفندیار)
میجان: جان من.
میجنک: مژگان.
میجی: مژگان.
میشیم: بنفشه وحشی.
ملیجه: گنجشک.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با ن

اسم های زیبای گیلکی برای دختر

نأجه: به معنی آرزو.
نازِگول: نازگل
نسا (نسو): جنگل همیشه سایه: سمت رو به سایه. Nasaa یا Nasum در لغت به معنی جهت جغرافیایی حنوب می‌باشد.
نوشْکْ: از پرنده‌گان کناره مرداب و نیزار.
نیلو: اسم مکان: اشکورات.
نیناکی: مردمک چشم.
نینای: عروسک.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با و

وارن‌بو: از گیاهان معطر و دارویی، بادرنگ‌بویه.
وارش: باران.
واهیلا: بی‌قرار، بی‌تاب، رسوا.
وسمار: مادر (دختر) بس است. آخرین دختر باشد.
ووشه: خوشه.
وزگه: جوانه.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با ه

هَرای: گریه، فغان.
هیلَک: تکمه‌های فلزی که زن‌ها به پیراهن خود می‌دوزند.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با ی

یاکند: اسم تاریخی، دختر فرخان کوچک (به روایت ابن اسفندیار)
یالمَند: تیرکمان، قوس قزح.

 

اسم گیلگی (شمالی) با م

ماز: نام کوهی میان گیلان و مازندران.
مازیار: اسم تاریخی. نام سردار معروف و ملی.
ماکان: اسم تاریخی. سردار معروف.
ماکرد: اسم تاریخی.
ماناد: اسم گيلكي. پسر جستان از سلسله جستانیان.
ماناذر: اسم تاریخی.
ماندار: اسم باستانی: از سرداران.
مرتیا: اسم تاریخی از سرداران.
مرداویج: اسم گيلكي از شاهان زیاری.
مرزبان: اسم تاریخی از شاهان باستانی گیلان؛ در واقع تمام مناطق گیلک‌نشین، چه گیلان و چه مازندران.
مشیز: اسم گیلکی از سرداران.
موتا: از شاهان باستانی گیلان. نام سردار سپاه دیلم در مواجهه با هجوم اعراب به سرزمین کاسپی‌ه که گرچه در آن جنگ کشته شد، اما اعراب نیز موفق به فتح سرزمین گیلکان نشدند.

اسم گیلگی (شمالی) پسر با ن

نسپر: از انواع پرنده‌گان جنگلی خوش‌آواز
نوبوله: ساقه جوان درخت.
نودار: اسم تاریخی، از سلسله پادوسبانان.
نومود: برازنده، درخور، جلوه.
نیما: نام کوهی در شمال (یوش مازندران)، نام کوچک علی اسفندیاری (نیما یوشیج) نمامی کاملا گِلِکی است. نیم، نام کوهی است در مازندران و یوش نیز نام محل تولد نیما است که با پسوند نسبت «یج» به «یوشیج» (در فارسی: اهل یوشیج) تبدیل شده است.
نیماکه: بزرگ و ریش‌سفید. نیماکه، در گویش بیه‌پیش، شریک و مورد تعاون نیز معنی می‌دهد. نیماکه‌گی: تعاون. شرکت.

اسم گیلگی (شمالی) با و

والای: تلاطم.
وردانک: اسم تاریخی، از سرداران.
ورناک: نام باستانی و کهن گیلان. در اوستا از سرزمین کاسپی بدین نام یاد شده است.
وشم: اسم پسر. در مازندرانی و گیلكی (انزلی، رشت، لاهیجان) به معنی بلدرچین است.
وشمگیر: از شاهان زیاری. صورت گیلکی اصیل این اسم وُشوم‌گیر است. وُشوم: همان بلدرچین فارسی است. وشوم‌گیر: پادشاه معروف آل زیار علاقه فراوانی به شکار این پرنده داشت.
ولکین: اسم تاریخی.
ونداد به معنی امید: آرزو: نام سردار ایرانی: بشارت پیروزی.
ونداسفان
وهادان
وَهرَز: نام گيلكي. اسم فاتح یمن در زمان انوشیروان.
وهسودان: از شاهان سلسله جستانی.

اسم گیلگی (شمالی) با ه

هروسندان: اسم گيلكي از سلسله پادوسبانان.
هزارَسف: اسم تاریخی. شباهت زیادی با هزاراسپ (دارنده هزاراسب)، لقب ضحاک دارد.
هوسم: اسم مکان، نام قدیم رودسر.

اسم گیلگی (شمالی) با ی

یاور: کمک و همراه در امر کشت و زرع و هر کار دیگر.
یاجین: دندانه‌های اره و داس.

 

آبچین: کاغذهای شفاف و بسیار نازک رنگی.
اَرسو: اشک (غم و شادی)
آکوله: از انواع برنج.
الیزه: اسم مکان: محلی در رودبار.
آمله: دختر اشتاد دیلمی که بنای شهر آمل منسوب به اوست.
آموج: آموخته: خوگرفته.
آمولای: پروانه.
انگاره: تهیه و تدارک.
ایاز: شبنم.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با ب

برفانک: پرنده‌ای از انواع سهره.
برفانو: برفانک
برفین: برفانک
بی‌بی: کرم ابریشم.
بینه: گیاه معطر: نعنا.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با پ

پاپلی: پروانه.
پامچال: گل معروف.
پَرزَه: آهو.
پورسو: پرنور.
پیتونَک: پونه: گیاه معطر.
پیندِره: گیاه دارویی: پنیرک.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با ت

تاگیره: از سبزی‌های صحرایی و خورشتی.
تال: از گیاهان شبیه به نیلوفر.
تاله: هوس: میل.
تایه: ابریشم تابیده.
ترمی: مه
تلایه: صبح خیلی زود.
تورنگ: قرقاول.
تونْگْ: النگو: از انواع درختان شمال.
تونگوله (تونگولی): تلنگر.
تی‌تی: گل: شکوفه.
تی‌شین (تی‌شینا): مال تو.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با چ

چاپلا: کف زدن از روی شادمانی.
چرین: از پرنده‌گان.
چمپا: از انواع برنج. خوش‌بو.
چولی: چکاوک.
چیره: چهره: رخسار.
چیری: از انواع سهره.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با خ

خوجیر: خوب.
خورتاو: مشرق: زمین رو به آفتاب.
خورتو
خورته
خوری‌سو: اسم تاریخی: خواهر امیره ساسان گسکری فرمان‌روای گیلان. معشوقه و همسر شرفشاه دولایی: شاعر گیلکی‌سرای قرن ۸ ه.ق. نور و اشعه خورشید.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با د

دوجین (دوجینا): دست‌چین، انتخاب. الف پایانی دوجین، به احتمال زیاد پسوند نسبت است. «ا» یکی از پسوندهای معروف نسبت در گیلکی است.
دیل‌زنش: مطابق میل و دل‌خواه.
دیل‌سوج: دل‌سوز
دیل‌سوجه
دیلمای: زن دیلمانی.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با ر

راپا: منتظر.
رافا
راکه: چوب نازک و قابل انعطاف: ترکه.
رمش: پرچین اطراف مزارع و باغ‌ها.
روجا: ستاره.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با ز

زرج: کبک.
زرکا: از انواع مرغان آبی.
زفه: جوانه درختان.
زیبه: از پرنده‌گان.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با س

ساره: ستاره.
سِچومه: سیاه‌چشم.
سَلَمبار: چشمه‌ای گوارا در اشکورات.
سوجان: سوزان.
سونه: توت وحشی.
سیتکا: مرغ مینا.
سیتی: سار.
سی‌ده: اسم تاریخی: زن فخرالدوله بویه‌ای و خواهر شهریاربن قارن.
سیکیه: از پرنده‌گان صحرایی.
سیمبر: میدان دلگشا و مصفا.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با ش

شامار: ملکه: بهترین مادر.
شاناز: اسم تاریخی: شاهزاده خانمی از آل‌بویه.
شروین‌دخت: اسم تاریخی.
شوروم: مه صبحگاهی.
شوماهان: اسم تاریخی.
شیشک: ستاره پروین.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با ف

فازومّا: نوعی رقص، حرکات زیبای پیش از کشتی گیله‌مردی.
فرنگ: سنجاقک.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با ک

کاس مار: مادر (دختر) زاغ چشم.
کاکوله: از پرنده‌گان.
کرماج: نوعی گل پامچال که در اطراف درفک می‌روید.
کیاتاج: از اسمهای تاریخی.
کی‌شین (کی‌شینا): مال که؟
کیشیم: از مرغان دریایی.

اسم گیلگی (شمالی) دختر با گ

گول‌چیره: گل‌چهره.
گول‌ناز: نوعی گل: گلی که نازنین و زیباست.
گِئسه: گیسو.
گِئشه: عروس: عروسک
گیلا: مخفف گیلان: گیل دختر: دختر گیلانی
گیلار: از انواع مرغان دریایی.
گیلان: گیلان
گیلان‌تاج: تاج سر گیلان.
گیلان‌دخت: دختر گیلان.
گیل‌سو (گیلی‌سو): روشنایی گیل (دختر)
گیلی: دختر گیلک.
گیل‌یار (گیلی‌یار): یار گیل: همسر گیل.
گیل ناز اسم دختر گیلکی به معنی زیباروی مردم گیل ؛ موجب فخر و مباهات مردم گیل. مشابه اسم الناز که به معنی موجب فخر و مباهات ایل معنی می شود و البته اسم دختر ترکی با ا است.
گیله وا: اسم گیلکی. نوعی باد محلی: كه از غرب به شرق می‌وزد و هوا ملایم و دریا آرام می‌شود. در فارسی: گیل = گل نسترن+ وا = در قدیم به مجاز خندیدن (گل): شكفتن: گل نسترن شكفته. به مجاز زیبا و با طراوت: شاداب.

نام املاک به زبان  ترکی

این بخش به زودی آپدیت و تکمیل خواهد شد…

 

 

 

الهی روزی تون هزار برابر بشهیا علی

این مطلب به نظرت چطور بود؟
5.4/10

16 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://kaaam.ir/?p=1530
×
سلام وقت تون به خیر چطور میتونم کمک تون کنم؟