بلاگ

رادیوکام قسمت دوم – حال خوب، پول خوب

 

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوند بخشنده مهربان،  خدا رو شکر میکنم که با یک قسمت دیگه از سری پادکست های رادیو کام در خدمت شما عزیزای دلمون هستیم، خدا رو شکر که بیشتر و بهتر میتونیم با شما عزیزان در مورد موارد مختلف شغل املاک صحبت بکنیم و قطعا این صحبت ها به شدت شما رو کمک خواهد کرد که به روزی بیشتر به پول بیشتر به درامد بیشتر و به آرامش بیشتری در این   شغل برسید، حس بهتری با شغلتون داشته باشین کسایی که عزیزانی که دنبال آموزش بیشتر هستند تا به قول آقای فارسی روزیشون هزار برابر بشه قطعا به اونها کمک کننده هست.

جلسه دوم رو شروع میکنیم آقای فارسی شما اگر سلامی هست سلام و عرض ادب و احترام در خدمت هستم عزیز دلید . خدا رو شکر که این فرصت رو داریم که همراه شما باشیم امروز میخواییم این بحث رو باز بکنیم که چه طور میشه توی اتاق نشست یا اتاق قرارداد حالا یک نکته ای که خیلی ها توش موندن و نمی‌دونن چی کار بکنن یک مشاور نقشش اون تو باید چی باشه یک مشاور چه طور میتونه بهتر رفتار بکنه که از نظر حرفه ای کمک بکنه به بستن اون قرارداد حالا میدونم توی بسته های آموزشی اینو به صورت خیلی مقصود ساعت ها راجبش صحبت کردیم  ولی همین که اینجا نکاتی ازش بگیم که بچه ها بتونن

 

استفاده بکنن خیلی خیلی ممنون میشم مرسی راستین جان ، تو اتاق قرارداد عمده فعالیت به دست مدیر قراداد یا سرپرست مشاور است اتفاقا ما به غیر از اون اولش که از مشاور میپرسیم قیمت پیشنهادین یا اعلامیه مالک چی بوده زیاد با مشاور صحبت نمی‌کنیم تو اتاق قراداد مخصوصا مشاور مبتدی مشاور حرفه ای حالا بحثش متفاوته چون اتاق قراداد دو تا نخ رو ما آوردیم میخواییم به هم دیگه گره اش بزنیم توصیه میکنم به سرپرستون و به مدیر قرادادتون به شدت ایمان داشته باشید حتی اون لحظه ای که احساس می‌کنید کار داره خراب میشه اجازه بدید مثل خلبانی که داره یک هواپیما رو می‌راند بهش اعتماد داشته باشید اگه توی چاله هوایی افتادید جیغ و داد راه نندازید اتفاقا خیلی ریلکس نگاه کنید این ریلکس نگاه کردن شما به اصطلاح ما توی دوره ها بهش میگیم ماهی مرده نگاه کردن فقط نگاه کردن و هیچ موشنی نشون ندادن هیچ احساسی نشون ندادن به بقیه ی  مسافرای اون هواپیما این رو القا میکنه اتفاق خاصی نیفتاده طرف پا شده داره داد و هوار میزنه داد و .. آقا چه وضعشه تخفیف بده دو ساعت ما اینجا نشستیم خب و اتفاقا سرپرست شما هم تشخیص میده که داد بزنه که بگه صداتو بیار پایین ادب داشته باش بشین اگه بشه برات تخفیف میگیریم اگه نه که میریم مثال اینجوری میشه بعد

 

شما خیلی ریلکس نگاه می‌کنید اون ریلکس نگاه کردن شما در ارامش  یک حسی رو به تمام ساکنین اون هواپیما به تمام مسافرین اون هواپیما القا می‌کنه که اون حس رو ما نمیتونیم نادیده بگیریم مشاور مهمترین مخصوصا مشاور مبتدی این کارو میتونه انجام بده و بسیار کمک کننده هست مشاور حرفه ای هم تو همچین شرایطی یه همچین کاری می‌کنه  چون حرف زدن ما تو جلسه قبل هم گفتیم حرف زدن هم همیشه ما رو به اون نتیجه و مقصودی که می‌خواهیم نمیرسونه خیلی موقع ها سکوت ما رو به اون میرسونه خیلی موقع ها یک نگاه یک لبخند ما ر‌و خیلی راحت تر و خیلی سریع تر به اون چیزی که میخواییم میرسونه ، تو اتاق جلسه من از مشاورها خواهش میکنم این گونه عمل کنند عزیز دلید  ،خیلی ممنونم بابت مثال خوبی که زدین چون خیلی‌ها تو این موارد هول میشن و میگن وای چرا عه چرا اینطوری شد نشستم بزار مشتری رو جلوشو بگیرم اونو آروم کنم اینو آروم بکنم یا یه وقت مثلا مشتری مالک میاد تخفیف خوبی میده یه واکنش هایی متاسفانه مشاورین مبتدی نشون میدن که باعث میشه که این پیام رو به اون مالک یا به اون مدیرجلسه برسونه که چرا یه همچین تخفیفی دادی من اصلا خودم انتظار نداشتم این ها خراب کننده‌ی نشست شون هست قطعا میخوام الان وارد این بحث بشم که خیلی از دوستان

 

متاسفانه وقتی که نشستشون قرادادشون انجام نمیشه میان بیرون از اتاق قرارداد میگن مدیر قرادادم نتونست سرپرستم نتونست این مالک فلان فلان شده این مشتری فلان فلان شده این ها اینطور برخورد می‌کنند با قرادادی که انجام نشده یعنی اون چیزی که توی ذهنشون فکر می‌کردند صد در صد انجام میشه، انجام نمیشه این ناراحتیه این حسه بده که درونشون هست به شدت نابود کنندست و از کارشون اونها رو میندازه میخواییم راجب این صحبت کنیم که آقای فارسی شما شخصا توی قرادادتون که حالا حتما شما هم تعدادشون تعداد زیادی از این نوع قرارداد داشتین که جلسه رو گذاشتن و انجام نشده چه طور برخورد کردین که اون ناراحتیه سریع تر فروکش کرده و حرکت کردید به سمت قراداد بعدی به سمت فایل بعدی به سمت حرکت بعدی که میتونه شما رو به پول بیشتری برسونه، شما خودت هم دیدی که بسیاری از جلساتی که به اصطلاح سایر همکارا میگن سنگین بودن با من بودین یا حداقل وصفشو شنیدید ببین من واقعیتش اصلا رو پولی که قراره از قراداده بیاد حساب نمیکنم من خیلی به رزاق بودن خداوند باور دارم اصلا قدیما مثلا یه خونه سیصد میلیونی میخواستیم بفروشیم تو ذهنم میگفتم دیدی ایشالا انجام میشه سه میلیون از این ور بگیرم سه میلیون از اون ور یه دو میلیون هفتصد هشتصد

 

گیرم‌ میاد، ولی الان اینجوری فکر نمی‌کنم مخصوصا قبل جلسه با یه فراغ بالی میرم تو، تو جلسه هم منو ببینید  شاید فکر کنی اصلا من ذی نفی نیستم برای جلسه یه نفر دیگه و اومدم تو  نشستم میشینمو و خیلی هم دوستانه با گپ و گفت پیش میبرم حتی گاهی از من انتقاد میکنن که تو چرا اینقد راحتی تو جلسه خیلی راحتم دیگه هر چیزی که فکر میکنیم می‌دونی اینم من توی روابط یاد گرفتم اولش که وقتی یه کاری رو سخت در نظر میگیری سخت میشه وقتی راحت میگیری انگاری راحت میشه من دیروز جای شما خالی رفتم تنیس بازی می‌کردم. مربیم اصرار داشت یه حرکتی رو بزنم که من نمیتونستم دستمو به اون حالت بگیرم  توی تنیس بعد یه لحظه تو ذهنم بعد از نیم ساعت تمرین که هی تلاش میکردم که اونجوری بزنم و مربی ام هم اصرار داشت به من که دقت کنم توی ذهنم به خودم گفتم چرا اینقد سختش میکنی مربی به من می‌گفت دستتو رو سفت بگير و بزن تنیس پینگ پنگ نیست مچتو نچرخون من تو ذهنم یک جمله ای رو ابداع کردم به من کمک کرد به طرز عالی بزنم گفتم دستت رو سفت کن کارو برای خودت سخت نکن سفتش کن سختش نکن کار راحتیه گفتم عه کار راحتیه اینکه خودم دهان خودم پذیرفتم که کار راحتیه فقط باید دستمو سفت کنم نه اینکه کارو برای خودم سخت کنم شاید باورتون نشه من

 

بعدش همه ضرباتی که زدم خوب بود که به طرز شگفت آوری توپ های بهتری رو میزدم حافظ میگه یه نصیحتت میکنم  سخت نگیر برای خودت کارها که از روی طبع سخت می‌گیرد جهان بر مردمان سختکوش ،کار رو راحت بگیریم راحت میشیم خیلی متشکرم از توضیحاتی که دادین مسئله‌ اینجاست شما فکر کنید که یه کسی که خیلی هم تو این شغل زیاد داریم کسایی هستند که از روی ناچاری از روی اینکه حالا توی شغل دیگه ای شکست‌خوردند یا به اون هدف مدنظرشون نرسیدن اومدن تو این کار خیلی سریع هم میخوان از توش پول دربیارن اینا میرن تو اتاق نشست و جلسه شون نمیشه اولین فکری که توی ذهنشون میاد وای شب مثلا رفتم خونه میوه نمیتونم برای خونه بگیرم اجازه برقم میمونه اجاره آبم میمونه اینا رو نمیتونم پرداخت بکنم قبض تلفنم رو نمیتونم پرداخت بکنم چه طور میشه یک همچین  مشاوری تمرکزشو به این سمت ببره که آقا میشود این نشد ولی قرارداد بعدی می‌شه بعدی هم نشد بعدیش میشه دهمی که بالاخره میشه من دهمین جلسه رو که بزارم مگه میشه نشه. چه طور میشه این تمرکز رو از روی اون قبضه از روی اون ناخواسته برداشت و به روی اون چیزی که دلت میخواد بزاری یعنی میخوام این آرامشه رو یک راهی شما معرفی بکنین که بهتر و بیشتر بتونن به اون برسن

 

سریع تر  ممنونم که گفت و گو رو خیلی قشنگ داری هدایت میکنی و اینا اتفاقا باگ های مشاور هاست چون خودتون مشاوری کردید روزهای خوب روزهای بد توی مشاوری داشتید و از جنس مشاوره‌ای سوالای اینقدر خوب میتونید مطرح کنید من قبول دارم وقتی جیبت خالیه خیلی سخته که حستو خوب نگه داری همین پذیرشه کمک میکنه که اقا تو اگه الان جیبت خالیه، قراره کار سختی رو انجام بدی خبر خوب اینه که تو اولین نفری نیستی که این کار  سخت رو  قراره انجام بدی تقریباً همه مشاورا این کار سخت رو ازش عبور کردن مخصوصاً اونایی که تو این شغل موندن مخصوصاً اونایی که پول خوب درآوردن صد بار از این عبور کردند صد بار از این سخت ترشو عبور کردن ببین اینجاهاست غربال میشه مشاوره خوب از مشاور بد میگه تو قراره اومدی تو این شغل یه کار راحتیو انجام بدی و یه پول خوبی دربیاری که نه  آدرس غلط بهت دادن عزیز دلم تو قراره یه سری کارا کنی که آدمای معمولی نمی‌تونن انجام بدن یه پولی هم دربیایی که آدمای معمولی خیلی منصفانه  عادلانه کار سختی رو باید انجام بدی من خودم توی اون دوران چی‌کار می‌کردم از نو از نو باید با جیب خالی شروع کنی سخته ببین وقتی قراداد نمی‌نویسی ببین چه الان مشاوره ای رو شروع کردیو پول نداری چه‌ یه مدتی داری مشاوره

 

ای می‌کنی پول نداری  فرقی نداره تو یه سیستم غلطی داشته ای باید سیستم را از اول عیب‌یابی کنی از نو از قدم اول از کارشناسی از تماس اول با مالک از مشاهده‌ی فایلا و بررسی فایلا توی دیوار و شیپور و فایلینگ شروع کنی از اون‌جا دونه دونه شروع کنی باحوصله بشینی فایلا رو در بیاری آموزش ببینی بری کارشناسی بکنی بیایی آگهی بدی همه اینارو با حوصله و امید انجام بدهی بهت قول میدم به‌زودی به نتیجه می‌رسی اصلا هم مهم نیست این فایل رو تو سال هزار و چهارصد گوش می‌کنی یا تو سال هزار و چهارصد و ده قانون ثابته همیشه همیشه جواب میده اگه قراره  تو محل شما یک قرارداد کلاً در ماه ثبت بشود اون یه قرارداد با این روش برای تو ثبت می‌شود من به تو این اطمینان را می‌دهم که تو محل شما خیلی خیلی بیشتر از یک قرارداد ده قراداد و صد قرارداد قراره ثبت بشه اینو مطمئن باش و تو با این روش بهش عمل می‌کنی تو خودت قرارداد ساز می‌شوی نه قرارداد یاب ببین من واقعاً بسیاری از قراردادهایی که نوشتم بعدش میگفتم خدای من اگه من فعالیت نمی‌کردم این قرارداده نوشته نمی‌شد هیچکس خونه رو پیدا نمی‌کرد  هیچ‌کسی مشتریه رو پیدا نمی‌کرد من یه خونه ای بود توی سمت سه راه طالقانی رفتم کارشناسی کردم طرف اومد خونه ای رو بازدید کنه بعد گفت من خودمم خونه

 

برای فروش دارم گفتم بریم خونه تو ببینیم سه راه طالقانی بود رفتم دیدم گفت این خونه چقدر فروش میره  اگه چون من خانمم بعد سی چهل سال از من یه درخواستی داشته اون خونه ای که الان به من نشون دادی رو میخواد من یه مقداری پول دارم اینم باید بفروشم گفت اینو چند بزارم که سریع به فروش بره ، رفتیم دیدیم چه حیاط باحالی داشت پارکینگ نداشت حالا یه شرایط خاص گفتم این خونه سیصد و سی میلیون فک میکنم اره سیصد سی میلیون تومان تو بفروشی و به من پنج میلیون تومن بدی زود فروش میره گفتش سی و صد سی میلیون بفروش من پنج میلیون به تو میدم این زنو بعد از سی چهل سال ما خوشحال کنیم گفتم دستت درد نکنه به غیر از زنت منم خوشحال میکنی اون خونه رو خرید هشتصد و هشتاد میلیون سی و صد و سی میلیون اینو براش فروختیم و رفت این قبلاً می‌گفت روبروی دفتر شما یه کوچه بالاتر دفتر دوستمه و من این ملک خودمو بهشون سپرده بودم و اون نمی‌دونم به‌خاطر قیمت‌گذاری به‌خاطر فعالیت کم به خاطر اهمال کاری نمی‌دونم به خاطر چی قرارداشو ننوشته بود گفتم خدای من اگه من این رو این قیمت، قیمت‌گذاری نمیکردم و اگه روی این فعاليت نمی‌کردم  این قرادادش نوشته نمیشد.

 این فقط به اون سپرده بود و دليل اينکه اومده بود پیش

 

من یه فایلی بود که خوشش اومده بود اول از روی متن و اینا بعد هم اومده بود خودشو نشونم بده هیچ موقع این یه همچین جابجایی نمی‌تونست داشته باشه اتفاقاً اون فردی هم که اومد بخره این فایله اصلا تو مارکت نبودا اون املاکه از این املاکا بود که  تار عنکبوت بسته بود و دوست خود یارو بود و سماور و اینا یه همچین فضایی بود اصلا فعالیت نمی‌کرد یارو فک کنم کلا پنج تا فایل داشت پنج تا فایل دوستاشم روش بود اونم کار نمی‌کرد اون مشتریه هم به او فایل حیات دار هم نمیرسید اون عیال دار بود پولش کم بود عاشق این بود که آخر هفته ها نوه هاش بیان اون‌جا شلوغ کنن و اینا اگه من اون قیمت‌گذاری رو نمی‌کردم اگه من اگهیش نمی‌کردم اونا هم به اون خونه نمیرسیدن چون فایل مشابه اون تو مارکت نبود پس صادقانه اش اینه من فایل رو یه قیمتی گذاشته بودم که سریع به فروش بره به خاطر همین اون مشتری نمی‌تونست تو اون مارکت با اون پولش اون خونه رو بخره.

شما قرارداد ساز باید بشوید همه این خاطرات رو تعریف کردم که بگم وقتی حرکت می‌کنید آدم ها میان ابزار ها میان فایلا میان مشتری ها میان این استراتژی هم به خاطرتون باشه دیگه شما وقتی قند رو دارین مورچه ها میان شما باید به دنبال قند بگردین شما باید به دنبال این

 

بگردین که از بین شیشه هایی که داری الماس رو پیدا کنین تو الماس رو داشته باشین  خودش طالباش میان و این رو به خاطرت داشته باش اصلا مهم نیست هزار تا فایل رو تو دفترت نوشتی، هزار تا شیشه به درد نمیخوره به من بگو چنتا الماس داری همه ی شیشه ها رو بریز دور چنتا الماس داری الماس نداری یا برو دنبال پیدا کردن الماس جدید یا از شیشه هایی که داری الماس بساز چگونه با تماسی دوباره با مالکا با دوباره قیمت ساختن با کارشناسی فایل هایی که ندیدی با ارزیابی دوباره فایل‌هایی که قبلا بوده تو مارکتو هنوز فروش نرفته خیلی عالی بود خیلی خودم شخصا لذت بردم واقعا این نکاتی که داره گفته می‌شه خیلی سطح و لول مشاوره ای خیلی ها رو تکون میده اصلا میتونیم به عنوان دوره این رو به فروش برسونیم ولی خب نوش جانتون گوارای وجود اون مشاور هایی که به این صحبت ها عمل میکنن و ازش نتیجه می‌گیرن مورد خیلی خوبی رو آقای فارسی اشاره کردن خیلی لذت بردم بعضی از مشاورا هستن که میخوان یک فایل خیلی گلی رو که حالا هزار تا مشاور خیلی خوبن دارن روش کار می‌کنن و برن اونو بفروشن نمی‌گم امکان‌پذیر نیست خیلی امکان‌پذیره تو اگر واقعا دیدگاهت دیدگاه خوبی باشه نسبت به فروش آن امکان پذیره اما مسئله اینجاست اون تعدادی که این فایل رو روش کار

 

می‌کنن تعدادشون کم نیست قطعا یکیشونم قطعا می‌فروشن شایدم اون یه نفر هم تو باشی بعضی از مشاورا انتظار دارن که هر فایلی رو که تو دیوار و شیپور یا هر پلت فرم دیگه ای پیدا میکنن به هر طریقی که میاد یک قیمت منطقی داشته باشه که روش کار بکنن یا یه متنی رو داشته باشه که به راحتی رند بازار باشه بره اونایی که این انتظارو دارن چه نوع مشاوری هستند و چه طور می‌تونن این رو بهترش بکنن چه طور می‌تونن از این نوع فکر فاصله بگیرن یک لقمه آماده رو می‌خوان بزارن توی دهنشون  و بخورن خب این برای اون کسایی که سال ها ماه ها تو این بازار بودن اونا خیلی راحت تر و بیشتر مشتری شناس شدند سرویس بهتری میدن کارشناسی بهتری میکنن اونها بهتر و بیشتر اینا رو کار می‌کنن آقای فارسی لطفا نکاتی رو بگید که این‌طور مشاور ها طرز فکرشون رو حداقل بتونن عوض بکنن و بتونن اون قسمتی از بازار رو بگیرن که کمتر شاید بهش توجه می‌شه مخصوصا مشاورای تازه کار این مشکل رو متاسفانه دارن که دنبال فایلی اند که خیلی قند باشه اون قنده هم تا میان آگهییش میکنن ده تا مشاور دیگه اگهیش کردن و سریع می‌فروشن نظرتون راجب این نوع مشاور چیه ببینید چنتا چیز رو بزارید به مشاوری بگیم که تو ماه‌های اول کارشه،  مخصوصا خود ماه اول تازه میخواد شروع

 

کنه سه تا قانون هست یکی قانون هانی مون( ماه عسل) ماه اول یا دو ماه اول کارتون ماه عسله خیلی امکان داره یه رعد و برقی بزنه شما یه قراردادی بنویسید خواهش می‌کنم بعد از اون رعد و برق و قرارداد بلدم بلدماتون شروع نشه یکی از دلایلی که هانی مون برای مشاوره مبتدی اتفاق میفته  اینه که خیلی حرف گوش کنه هیچ ادعایی نداره همه چیزایی که میشنوه رو مثل یک ربات بدون این‌که تحلیل و بررسی کنه عمل می‌کنه نتیجه می‌سازه اولیش شد هانی مون دومین قانون رعد و برق بود که بهش اشاره کردم که خیلی احتمال داره یه رعد و برق بزنه در طول ایام مشاورتون هم این اتفاق میفته ولی نمی‌دونم چرا تو ماه‌های های اول این احتمالش بیشتره برای خیلی از مشاوران و دوستان اتفاق میفته و سومین موضوع که شما باید خاطرتون باشه اینه که اصلا مهم نیست که تو اوایل کارتون چه قد فکر می‌کنید که  کارشناسی رو چی کار کنید سرویس رو چی کار کنید آگهی رو چی کار کنید هر چه قدر فکر کنی بهش باز هم در نهایت اون کاری رو تصمیم میگیری انجام بدی که اشتباهه مثل یو اس بی( usb) که وقتی اطلاع نداری از کدوم طرف درسته هر یک میلیون باری که می‌زنی اولین بار اشتباه می‌زنی باید اون ورشو بزنی بعضی موقع ها خیلی بدشانسی باید سه بار بزنی دو اون اولین باره درست بوده

 

تو باید آموزش ببینی به آموزش‌هایی که میبینی وفادار و متعهد باشی و خودت هیچ تحلیلی نداشته باشی ربات تو پادکست بخش قبلی گفتم راه مشاور حرفه ای شدن اینه که تو اول اصول را بیاموزی بعد بهش مسلط بشی گام دوم گام سوم یک سری هاشو دور بریزی یه سری ها رو نگه داری و گام چهارم اونا رو شخصی سازی کنی تو ، توی گام سوم و چهارم مشاور حرفه ای میشی گام اول باید بیاموزی فکرتو باز چشم و گوشت رو باز و دهنت رو ببندی و فقط گوش بدی و فقط گوش بدی مرید خوبی برای مرادت باش، مرادتو خودت انتخاب کن ولی مرید باش پیرواش باش یه راهی رو رفته خیلی هم جلوتر از توعه، پشتش برو هنوز تو اون جایگاه نیستی که اظهار نظر کنی که این درست بود اون درست نبود اینو انجام می‌دم اونو انجام نمیدم نه نه نه این اشتباهه، هر چیزی که میگه رو سعی کن کپی شو انجام بدی بعدا تو مرحله سوم همه چیز رو یاد گرفتی و بعد بهش مسلط شدی یه بخشیشو ورمیداری یه بخشیشو می‌ریزی دور به روش خودت شخصی سازی میکنی با این جمله چه قد موافقی شما که یه آموزش بد بهتر از آموزش نداشتنه نه باهاش زیاد موافق نیستم تو تنیس حداقل برای من بد بود من یه مربی تنیس بد داشتم یه چیزایی تو تنم مونده مربیه جدیده بنده خدا منو هی میگه ریست فکتوری میشی

 

میری رو اون حالت یه لحظه حواسم پرت بشه رفتیم تو ناخودآگاهم اونجوری ضربه رو می‌زنم خب شاید اون آموزش بده نبود الان من نه از خیلی باهاش موافق نیستم ببین علوم انسانی یه چیزی که نمیتونی شما بگی این هست ولاغیر استثنا زیاد داره علوم انسانی اینجوریه خیلی هم عالی خیلی استفاده کردیم من حالا یه نکته ای رو میخواستم بگم بچه ها فکر می‌کنند که یک مشاور حرفه ای اصلا توی زندگی به یه موفقیتی میرسه یه دری به تخته خودی اتفاقی افتاده که به اون موفقیتی رسیده نمیدونن مجموع عادت های مثبته که یک مشاور یه آدم موفق داشته که به اون موفقیتیه رسیده کار نیکو کردن از پر کردن هست هر چقدر بیشتر پر کنید بیشتر خودتون رو از آگاهی‌های دانش املاک پر بکنید حالا با یه پلت فرم خیلی خوبی از نظر من و خیلی از مشاورین به نام کام حالا یا پلت فرم های دیگه اما خب اون چیزی که من خودم باهاش به نتیجه رسیدم و بهم کمک کرده علم و دانش آقای فارسی و این مجموعه بوده مسئله‌ای که هست هر چقدر بیشتر پر بشیه که بیشتر عمل بکنی این نتیجه هه میاد

عادت های خوب یک مشاور حرفه ای رو توی زندگیت رعایت بکنی سوال آخر فک میکنم حدود شش دقیقه وقت داریم که صحبت بکنیم با عزیزان خودتون هر طور که

 

می‌دونید مدیریت بکنین قبل از جلسه قبل از جلسه ای که حالا با مشتری و مالک رو میخواییم بیاریم و اتاق قراداد میخواییم ببریمشون چه نکاتی رو با سرپرست و مدیر قرارداد چک بکنیم که اون کمک‌کننده  باشه برای این‌که قرارداد بهتر انجام بشه یا حداقل خیلی از نشست‌هایی که می‌زاریم برای قرارداد نیست برای مسائل دیگه ای که توی آموزش خیلی خوب بهش اشاره کردین به اون هدف و سرمنزل مقصود برسه این جلسه ای که گذاشته شده ببینید تو تمام دفاتر حرفه ای به این صورته که یه کاغذی هست اسم مالک مشتری نوشته میشه  شمارشون و شرایط ملک قیمت اعلامیه هر دو طرف هم توش نوشته می‌شه من خودم دوران مشاوریم چون با سرپرستم خیلی مَچ بودم بهش یه سری گره هایی هم می‌دادم و اتاق جلسه رو خیلی زیاد رفته بودم بهش می‌گفتم که با اهرم روی مشتری شروع کن یا روی مالک شروع کن مالک سفت تره یا مشتری سفت تر بهش می‌گفتم عددی که عددی احتمالی که در نهایت روش توافق می‌شه چه قد بود و عدد اعلامیه جفتشون هم‌ میگفتم اصلا سرپرسته واقعا عشق می‌کرد من جلسه میزاشتم دوتا چیز می‌گفت یکی این‌که فارسی جلسه داره کل آژانس می‌فهمن بقیه خیلی سکرتری کار میکردن من میومدم میگفتم جلسه دارم دومیش این بود که واقعا فارسی جلساتش قند بود جلسات سخت هم

 

داشتما یه موقع هایی بود جلسات فاصله داره هم میزاشتم ولی قند از این لحاظ که بسیاری از جلساتم شسته رفته بود الان بهتون میگم تکنیکش چی بود ما یه مدیر املاکی داشتیم دورانی که خیلی مبتدی بودم اولین‌بار سنگین‌ترین جلسه ای که آوردم چهارصد میلیون تومن بود سال نود و یک دو یه همچین عددایی بود نمی‌دونم اسمشو چی بگم همیم الان یکی از بزرگترین آژانس های غرب تهرانه سرپرستم توی اتاق دیگه ای بود ایشون صاحب کل آژانس اومد تو جلسه بعد خوبم خداییش ظاهر شد الان که دارم بررسی میکنم  خوب ظاهر شد ولی کار جمع نشد و تو اون موقعی که داشت تلاش می‌کرد یه لحظه نمی‌دونم برای مدارک برای چه چیزی از اتاق باهم رفتیم بیرون زیر لب به خودش گفت اه اینقد از این جلسات بدم میاد منظورش این جور جلساته فاصله داره غیر شسته رفته بود این حرفش هنوزم بعد از هفت هشت سال تو ذهن من مونده دیگه و من دیگه دوست داشتم اونجوری جلسه نزارم بعد دنبال جواب این سواله بودم که خب چه طور  فهمیدم اصلا مهم نیست که خونه هشتصد میلیونی رو میایی به مشتری میگی اقا این ششصد هم میده اصلا این مهم نیست یا خونه هشتصد میلیونی رو به مشتری میگه آقا این نهصد کمتر هم نمیده اون میزان انتظاری که مشتری در جلسه داره اینو باید با

 

الماس بنویسید اون میزان انتظاری که مشتری کلا از شما داره چه تو جلسه چه تو خارج از جلسه رو شما تعیین می‌کنید  من قبلنا مشاور مبتدی بودم اوایل کارم طرف می‌گفت اقا اینقد تخفیف میده اره میده تو فقط بیا،  قربونت برم دستتم می‌بوسم فقط بیا بعدش مشاوره دادم یه دوهزارم پول تو جیبمون موند می‌گفت میده میگفتم نه حالا یه تخفیف معقول سعی می‌کنیم یک درصد کمیسیون ما رو بدی قربون اونم بری اگه شیرینی هم بدی سعی می‌کنیم یه انعطافی هم برات بگیریم اون خودشو تنظیم می‌کرد شما یه لباس هم میری بخری همینه من میرم لباس بخرم مثلا ۳۰۰ هزار تومان تو ذهنم الان بهش میدم ۲۳۰ تومن یا هم موقع حساب کردم می‌گم  آقا ۲۳۰ بدین میگه نه نه اصلا خیلی محدوده میتونم به شما ۲۹۵ بدم تو ذهنم میگم خدا کنه ۲۹۰ راضی شه، یعنی انتظارم رو با اون تعیین میکنم  خیلی جاها هم که میرم میگم اقا سیصده میشه ۲۸۰ بدین میگه نه اینجا شرکتیه میبینه که اینجا همش اصلا دست من نیست، منم اینجا صندوقدارم منم اون‌جا سیصد کارت میکشم میام بیرون اونم خیلی هوشمندانه میزان انتظار مشتری را تعیین میکنه اتفاقا دفعه بعد هم که با رفیقم میرم می‌گم لباسش خوبه بیا بخر خودم قبلش به رفیقم میگم اون قیمتی که روش زده همینه هااا هزار تومن هم قرار نیست تخفیف بگیریم این

 

یه نکته ایه ببین من تو بعضی از آموزشام قبلا هم گفتم بازم می‌گم هرچیزی تو این دنیا قابل مذاکرست و استثنا هم داره  شاید براتون جالب باشه این اخیرا  فیششم الان اینجا جلوم بود می‌تونم بهت نشون بدم رفتم یه تعدادی لباس خریدم توی اونجایی که از این شرکتی هلوگرام داره به مدیر چیزه گفتم که اگه من تعداد زیادی بخرم تخفیف بهم میدین گفت به تو بیست سی درصد میدیدم اصلا سابقه نداشت اصلا خود فروشنده های اون‌جا می‌گفتن اینو هر شش ماه یک بار به خود ما که این‌جا کار می‌کنیم میدن این میزانی که دارن به تو تخفیف میدن خیلی جالب بود چون من بر این اصل رفتم جلو که هر چیزی تو این دنیا قابل مذاکرست ولی ما قرار نیست تکنیک ها و ترفندهایی که بلدیم رومون هم اجرا بشه الهی روزیتون هزار برابر خیلی متشکرم از توضیحات کاملی که دادین امیدوارم که دوستان عزیزمون چه تو همایش هایی که کام برگزار میکنه چه توی خود سایت چه این مجموعه پادکست‌های رادیو کام که داره گذاشته می‌شه برای پر کردن روزمرگی‌های یک مشاوری که داره به سمت حرفه ای تر شدن حرکت میکنه شرکت بکنن تأمل داشته باشن کامنت بزارن نظر بگن این به خودشون و اون کسانی که تو این مسیر دارن حرکت می‌کنن به شدت کمک کننده هست خب همایش بعدی کام‌ هم می‌دونیم که توی ماه آبان

 

برگزار میشه که خود آقای فارسی و جناب کامران پور هستن و راجبش توضیحات کاملی رو توی پیج کام اینستا میدن حتما پیجه یعنی سایت اصلی کام هم که( kaaam.ir) هست که امیدوارم که از این سایت استفاده بکنید توی هر پلت فرمی که این پادکست‌ها رو می‌شنوید امیدوارم که به سمت بهتر شدن توی این شغل عزیز برای ما مشاورين بشین. آقای فارسی حرف آخر ما داریم سعی می‌کنیم این گفتگوها رو که به ابتکار راستین عزیزم ایجاد داره می‌شه روون بسازیمش من توش سعی می‌کنم خودمونی صحبت کنم توش خاطرات و تجربیات خودمو بگم یه جوری باشه که مشاورا بتونن تو ماشینشون گوشش بدن تو رفت و امد، مشاور گاهی اوقات خیلی تنهاست من گاهی تو دایرکت ها دوستان میان میگن آقای فارسی نگاه به خودت نکن اینقد داری راحت آموزش ها رو میدی مدیر دفترمون میری یه سوال ازش بپرسی عصبانی می‌شه چون نمی‌خواد از خودش بهتر شیم ،بعد تو بسیاری از شهر ها اصلا آموزش وجود نداره حالا کام ما داریم یک سری برنامه ریزی می‌کنیم نقشه رو میخواییم بزاریم جلومون همه ی شهرها رو بریم آموزش بدیم یا عام المنفعه یا حالا هر حالتی که بتونیم و بشود لطفا یه برنامه بزارین در طول روز توی ماشین توی رفت و امدتون توی ترافیک توی هر جایی بشینید این خاطرات رو گوش بدین

 

حالا من سعی می‌کنم باز یه جوری باشه که شنیدنش براتون راحت باشه یعنی هم یه کم لطیف و ظریف باشه هم نکته‌ی آموزنده پول ساز توش باشه که بشه گوشش داد خشک نباشه.

ایشالا روزیتون هزار برابر عاشقتونم

عزیزدلین امیدوارم که همراه ما باشید و از این مکالمات خوب من و آقای فارسی مخصوصا ایشون استفاده بکنید

خدانگهدارتون.     

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در تلگرام

کانال مارو دنبال کنید!

در آپارات

ما را دنبال کنید!

در اینستاگرام

صفحه مارو دنبال کنید!

در یوتیوب

کانال مارو دنبال کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

می خوای مشاور املاک بشی ؟

می خوای در املاک تهران منطقه ۵

ما مشغول شی؟

فرم زیر رو پر کن