بلاگ

هر منطقه یه رنج کاری جواب میده …

اگه مشاور مبتدی هستی که هیچی … فعلا برات خیلی زوده …

اما اگه مشاوری هستی که چند سال کار کردی و حالا دنبال راهی برای ارتقا کاری و درآمدت هستی برات بهتره که اول  این مطلب رو بخونی و بعدش بشینی فکر کنی و برای سوالات آخر مطلب جواب پیدا کنی…

چند وقت پیش یه مقاله نوشتم گفتم که هر منطقه یه رنج کاری جواب میده …

خب این یعنی چی؟
بزارید با یه خاطره این مطلب را براتون بگم…
یه دوستی داشتم که خیلی پسر خوبی بود و زندگی سالمی داشت. توی دانشگاه آزاد حسابداری می خواند . توی یه مغازه فروشندگی لباس می کرد.
نمیدونم که چی شد نشست به فکر کردن به کائنات و دنیا و خدا و فلسفه…
و از آنجایی که آدم خیلی پیگیری بود خیلی پیگیر ، تصمیم گرفت بره دانشگاه فلسفه بخونه تا جواب سوالاتش را پیدا کنه …
زندگیشو ول کرد نشست برای کنکور خوند بعد دانشگاه تهران فلسفه قبول شد…

بعد از ۶ سال تحقیق مطمئن شد خدا وجود نداره تصمیم گرفت خود کشی کنه …
الان می پرسید اینا چه ربطی به املاک داره؟؟؟
صبر کنید می گم …

می خواست خود کشی کنه ولی این مثل بقیه آدما نبود ، همه کارها رو اصولی انجام می داد حتی خود کشی …

می گم که بزرگوار خیلی پیگیر بود …

دوباره شروع کرد به تحقیق درباره راه های خودکشی …
یه ایدئولوژی هم داشت اینکه : دنیا انقدر بی ارزشِ که حتی ارزش نداره موقع مرگ هم درد بکشم پس بهترین راه خود کشی بی درد ترین راهشه…

از آنجایی که پیگیر بود راه بی دردش را هم پیدا کرد … ( چون بنزین گران شده راهش را نمی گم الان بعضی ها میرن به خود شون آسیب می زنن)

درصدد اجرای برنامه خودکشی اش بود که یه اتفاقی افتاد …

( اگر الان تو ذهنتون دارید میگید مهدی فارسی عجب نامردی هستی که بی تفاوت نشسته بود دوستت خودکشی کنه باید ازتون یه سوال بپرسم…

به نظرتون من می تونم کسی را قانع کنم که ؟
چندین سال زندگی و خانواده را ول کرده رفته فلسفه خونده ، ۵۰۰ تا کلاس و دوره و دورهمی و محفل خودشناسی و معرفت شناسی و کیهان شناسی و خداشناسی رفته …؟؟؟
همچین آدمی که ۶ سال با ۱۰۰۰ نفر مباحثه و بحث کرده  به نظرتون با حرف های من قانع می شه؟)

بگذریم …

داشتم می گفتم بهتون که قبل از اینکه از بی درد ترین راه خود کشی کنه یه اتفاقی افتاد …
این بزرگوار قبل از خودکشی به صورت تصادقی با املاک آشنا شد …

و تصمیم گرفت تا ۵۰ سالگی پول دربیاره و جمع کنه و تفریح کنه از ۵۰ سالگی به بعد معتاد شه و از اعتیاد لذت ببره و پول ها رو تموم کنه ( برای این یه خط برنامه اش که بهتون گفتم یه سال ۵۰۰ تا کتاب خواند )

همه ی اینا رو گفتم که دو ویژگی شخصیت داستان مون رو متوجه شیم
۱- پیگیر بودنش
۲- مستقل بودنش از چارچوب های جامعه ( یعنی هیچ چیز را از پیش نمی پذیرفت تحقیق می کرد و اگه می دید اعتیاد براش خوبه همون کار را میکرد)

یه کم زیاده گویی کردم …

این دوستمون وارد املاک شد …
و بعد از تحقیقات درباره راه های پول در آوردن از املاک ، چندین بار مفصل باهاش صحبت کردم …
انقدر خوب کار را فهمیده بود که بدون اینکه متوجه شه صداش را ضبط می کردم تا بعدا از صحبت هاش استفاده کنم …

بزرگترین اشتباه مشاوران املاک را فکر نکردن می دونست

می گفت ۹۹٪ مشاوران اصلا فکر نمی کنن که چطوری پول دربیارن…
فقط کارهایی که شنیدن یا بهشون گفتن را سالها مثل میمون تقلید می کنن و خودشون هیچی بهش اضافه نمی کنن …

یه عادت خوب داشت اینکه با مشتری هاش حرف نمی زد …
مشتری ها رو کالبد شکافی می کرد …یعنی انقدر با دقت به حرف هاشون گوش می داد تا خواسته ها و نیاز هاشون را متوجه شه همین کارش باعث شده بود که مشتری هاش دیوونه اش شده بودن …
خیلی از مشتری هاش بودن که فقط با اون می خواستن خونه بگیرن…

یه راه هایی را پیدا کرده بود برای پیدا کردن فایل شخصی که وقتی بهم می گفت پلک نمی زدم و مجذوبش شده بودم …

و تیر خلاصی که به تمام ادعاهای املاکیم زد این سوال بود …

میدونی توی سعادت آباد چه ملکی یه روزِ فروش می ره؟

چندتا جواب براش داشتم ولی جواب های من یه هفته ای بود … یعنی ملک هایی بودن که یه هفته ای فروش می رفتن …

گفت تحقیق کردم و پیدا کردم و هیچ مشاوری روی این رنج کار نمی کنه …

همکارانی که سعادت آباد کار می کنند می دونن که بازار پر رقابتی داره و مشاور قوی زیاد داره …اما هیچکس قبلش این راهو پیدا نکرده بود چون کسی بهش فکر نکرده بود …

هر منطقه رنج کاری خودش را داره یعنی بعضی منطقه ها آپارتمان جواب میده بعضی جاها زمین بعضی جاها اداری و …

یه دوست مذهبی باهوش دیگه داشتم که سبک کاریش مثل همین مستر خودکشی بود ولی توی شهرستان های ساوه …

یعنی اگه بگم هزار نفر تاحالا توی سایت بهمون گفتن شهرستان ما املاک جواب نمی ده اغراق نکردم …

به همشون هم گفتیم باید رنج کاریت رو پیدا کنی … اما کو گوش شنوا؟

این دوستمون زمین ها رو مطالعه می کرد و آن زمین هایی که احتمال این را میداد که اگه چاه بزنن توش به آب می رسند را به دقت بررسی و مطالعه میکرد در مواردی که به این نتیجه میرسید که زمینی آب دارد …

بلیطش برده بود …
زمین بی آب را می خرید متری هزار تومان … می فروخت متری ده هزار تومان می گین چطوری؟
یه مورد را یادمه صد هزار متر زمین را خرید صد میلیون تومان و ۵ میلیون تومان برای زدن چاه پول داد به مغنی و حدود ۱۰۰ متر کَندَن و به آب رسیدن …
حالا پولش شده بود یک میلیارد تومان …
(اعداد و رقم های ذکر شده برای چند سال پیش هستش اما هنوزم می تونید از این ایده ها استفاده کنید و ارزش افزوده ایجاد کنید
زمین صد هزار متری فوق الان یک باغ پسته باشکوه هستش)

امیدوارم این مقاله باعث شه بشینید فکر کنید و بررسی کنید که

در منطقه شما مردم دنبال چی هستند؟

به چی پول میدن؟

چه چیزی رو راحت تر می شه بهشون فروخت و کمیسیون خوب می شه ازشون گرفت؟

چه رنج کاری هستش که هیچکس بهش فکر نکرده و شما می تونید روش کارکنید؟ ( این رنج کاری میتونه یه بودجه متفاوت ، یا ترکیبی از چند رنج یا اصلا یه رنج جدید اختصاصی برای منطقه شما باشه)

اگه جواب سوال های بالا را پیدا کردید یعنی حالا دیگه می دونید چی می خواهید الان نصف راه رفتید …

الهی روزی تون هزار برابر …

در تلگرام

کانال مارو دنبال کنید!

در آپارات

ما را دنبال کنید!

در اینستاگرام

صفحه مارو دنبال کنید!

در یوتیوب

کانال مارو دنبال کنید!

1 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید