بلاگ

گفتگو صمیمانه با جناب « شکوری » یکی از موفق ترین مدیران املاک تهران

 

در این گفتگو با جناب شکوری ایشان درباره نکاتی که یک مشاور املاک باید برای قرار داد نوشتن بداند صحبت کردند.

از راه های زیاد قرار داد نوشتن صحبت کردیم تا کارشناسی ٬ آگهی ٬ سرویس و نشست

از تجربیات موفق خودشان گفتند و نحوه ورودشان به شغل مشاوری املاک تا الان که یکی از مدیران موفق املاک آسمان در تهران هستند. ( آقای شکوری به اتفاق آقای فلاح مجموعه املاک آسمان را مدیریت می نمایند)

نحوه صحیح برخورد با مشتری و مکالمه ارتباط با مشتری بخش دیگری از صحبت های آقای شکوری در این گفتگو است.

فایل یابی و بررسی فایل و روش تعامل با مالکین محترم برای انجام دادن کار ملکی ایشان به نحوه احسن.

روش های مختلف درج متن آگهی برای فایل های مختلف با مقاصد مختلف برای مشاورین املاک

نکاتی را در مورد سرویس و معرفی صحیح ملک به مشتری با ما در میان می گذارند.

و مواردی که در اتاق نشست و پیش از اتاق نشست باید بداند و رعایت کند.

 

از نحوه استخدام مشاور در املاک آسمان و راه ها و شماره های شروع همکاری با املاک بزرگ آسمان که ایشان مدیریت این مجموعه را هم بر عهده دارند صحبت کردیم.

 

متن گفتگو آقای فارسی با آقای شکوری مدیر املاک آسمان

خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم در خدمت جناب شکوری هستیم یکی از اساتید بزرگ این کار کسی که من خدمتشون کارو یاد گرفتم و خیلی بهشون مدیونم

و ازشون صمیمانه تشکر میکنم که وقتشونو در اختیار ما قرار دادن که در خدمتشون باشیم.

عرض سلام و ادب اگه میخواین سلام و علیکی داشته باشید

سلام خدمت همه ی دوستان عزیز و همه ی دوستان و کسایی که به عنوان همکار ما به قول معروف با هم دیگه میخواهیم همکاری بکنیم

خیلی هم ممنونم ازتون

جناب شکوری خیلی زود بریم سر صحبت و سوالایی که دوستان داشتن

از پیشم بگم که من یه سری صحبت های شما رو گذاشته بودم توی سایت

بعد ازم میپرسن این صحبتا از کدوم یکی از قدیمیای این کاره من میگفتم از آقای شکوری میگفتن حتما با آقای شکوری یه گفت و گو داشته باشید که ما صحبتاشونو بشنویم.

باعث افتخار ماست

آقای شکوری یه صحبت من از شما توی سایت گذاشتم سال ۹۱ ۹۲ به من گفتید  اگر به ۴ تا مشتری روزی ۳ تا خونه نشون بدی ماهی ۱۵ میلیون در میاری هنوزم این قانون ثابت هست؟

همیشه این قانون هست بازار همیشه خوبه یا عالیه یا خوبه بستگی داره ما چطوری ببینیم شما توی زمان جنگ هم در نظر بگیرید خرید و فروش و داد و ستد بود الان هم درسته با نوسانات بازار همه چیز هست بعضی وقتا مالکا برای فروش ابهام دارن بعضی وقتا برای خریدارا ولی همیشه بازار خوبه بستگی داره به نگرش شما و تلاش و فعالیت شما.

چه عالی! آقای شکور یه ذره اول از خودتون میگین بعد بریم سراغ سوالای کار؛ چی شد وارد این کار شدید؟ چجوری وارد شدید؟

من عرضم به خدمت شما موقعی که خواستم وارد این کار بشم یه چیزی رو دیدم یکی از دوستان تو یه جایی بودیم اومدش لباس خیلی خوب و مرتبی رو پوشیده بود؛ بعد منم ورشکست شده بودم تازه برگشته بودم توی ایران خیلی واسه من جالب توجه بود ماشین خوب خریده بود؛

پرسیدم کارش چیه گفتن کارش مشاوره املاکه؛ گفتم اگر این تونسته منم میتونم نه اینکه بحث حسادت و بخل اصلا نیست فقط آدم باید توانایی خودشو باور بکنه و جالبه من نزدیک ۴ تا آژانس املاک رفتم و هیچکدوم منو قبول نکردن حتی واسه مشاوره اجاره؛

باز واسطه گری یکی از دوستان مارو قبول کردش و رفتم و تازه همون ماه اول فهمیدم که چه اشتباهی کردم که از این کار دور بودم. توی اینکار تنها کاری هستش که شما

هرچقدر بیشتر تلاش بکنید سقف درآمدتون اصلا محدود نیستش و هرچقدر بیشتر تلاش بکنین و تلاش هدفمند بیشتر میتونین ببرین به هیچ عنوان سقف نداره.

چه قدر عالی آقای شکوری به نظرتون چی تو این کار باعث میشه که یه مشاور جزو مشاورهای خوب قرار بگیره جزو مشاورهای پول ساز قرار بگیره؟

اولین چیزی که هستش شما باید تو هرکاری نه فقط این کار یه هدف برای خودتون داشته باشین و برای رسیدن به اون هدف یه برنامه ریزی درست انجام بدین اگر برنامه ریزی درست باشه و تلاش باشه توی هرکاری شما موفق هستین

شما ممکنه به فرض مثال اولش که توی هر آژانس املاکی که میرین؛ سوالی که قبل از این واسه من خیلی مطرح بود میگفتم یا من به درد این کار نمیخورم یا تحصیلات من خیلی بالاتره؛

من چندتا زبان بلدم فلانم و فلانم و اگر هم هستش خیلی گرگ ها هستن توی این کار که اجازه نمیدن من نون بخورم ولی من دیدم که نه دور نمای سیاهنمایی که مردم برای این کار ایجاد کردن خیلی با اون چیزی که تو باطن این کار هستش فرق میکنه شما کسایی رو میبینین که واقعا دارن زحمت میکشن صادقانه دارن تلاش میکنن؛

بگذریم قدیم شاید به قول معروف ممکنه تو هر شغلی زرنگی هایی باشه ولی کار ما نباید به ما شخصیت بده ما باید به کارمون شخصیت بدیم؛

الان مردم اینقدر آگاه شدن فرق دروغ و راست رو تشخیص میدن و هرچقدر با مردم صادق تر باشین بردتون توی این کار بهتره و چیزی که هستش اول صداقت و

همش با هدف تلاش بکنین مسلما به خواستتون میرسین من تقریبا وقتی که تو این کار اومدم با چند صد هزار دلار بدهی اومدم؛

چه سالی؟

سال تقریبا ۸۵ یا ۸۶ بود؛ با چند صد هزار دلار بدهی اومدم توی این کار ولی الحمدلله بدهیامو دادم درسته فشارها خیلی زیاد بود الانم شکر خدا زیر سایه خداوند متعال و کمک دوستان امورات میگذره.

خداروشکر میخواهین جریان تانک های عراق رو بگین شاید جذاب باشه بدونن شما با چه پیشینه ای؟

من به هرحال خیلی جاهای سختی کار کردم و خیلی به سختی کار کردم

توی عراق من کار کردم

خیلی جاها من کار کردم

تازه الان میفهمم اگر این کارو کلا واسطه گری کاری هستش که پول نمیذاری ولی پول خیلی خوبی میتونی ببری؛

کسی که زرنگه با پول پول درمیاره کسی که خیلی زرنگه بدون پول پول درمیاره

و این خیلی خوبه آدم فقط باید خودشو باور داشته باشه

ما خیلی از بچه هایی که هستن میان توی این کار یا دلسرد میشن یا دلزده میشن

بنظر من نه اینکارو بنظرم خودشونو باور ندارن

اول باید خودتونو باور بکنین.

چطوری آقای شکوری؟ این حرفو خیلی میشنویم ولی کسی نمیگه بهمون چطوری باید خودمونو باور کنیم؟

هرکسی یه استعدادهای نهفته ای داره که خدا بهش داده باید ببینه و به اون فکر بکنه

حداقلش اراده ست وقتی شما اراده داشته باشی میتونی خیلی موفق باشی؛

شما اگر در نظر بگیری

من یه دونه آمار میگم:

من یکسری کنار خیابون وایساده بودم و داشتم ماشین های مدل بالا رو نگاه میردم

یه دونه آمار بدبینانه گفتم

گفتم ۵۰ درصد اینایی که ماشین مدل بالا و چند صد میلیونیو سوار میشن پدر سرمایه دار دارن؛

۵۰ درصدشون ندارن؛

۲۵ درصدشون تحصیلات عالیه دارن

۲۵ درصدشون ندارن

از این ۲۵ درصد ۱۲.۵ درصدش با رانت ها و حالا هرچیزی که هستش پدرشون نفوذ داره.

۱۲.۵ درصدم ندارن.

از این ۱۲.۵ درصد ۶ درصد ۵ درصدشون خودساخته هستن؛ چرا من جزو اون ۵ درصد نباشم؟

با یک تلاش مسلما آدم به هدفش میرسه؛

ولی توی راه نباید خسته بشی.

توی هرکاری مخصوصا توی کار املاک باید حضور ذهن بالایی داشته باشی؛

خیلیا فکر میکنن اگر توی کار املاک اگر دروغ بگی بعد بیای زرنگی بکنی واسه مردم موفقی؛

شاید موفقیت باشه ولی موفقیت بسیار کوتاه مدت و موفقیت بلند مدت با صداقت هستش.

خیلی هم ممنون.

توی این کار؛ من روش کاری شما رو هم دیدم روش کاری بعضی از دوستان دیگه موفق هم دیدم.

شما خیلی به تلاش معتقدید خیلی پرکاری میکنید ولی بقیه دوستانی که پول خیلی خوب میسازن ولی اصلا به تلاش اعتقاد ندارن.

شاید من سنتی فکر میکنم چون به نظر من آدم باید با تلاش همیشه موفق باشه.

من اعتقاد دارم که با تلاش پشتکار و اتکا بر خود آدم و توکل بر خدا.

بازم ممنون از جناب شکوری یه سوال دیگه که خیلی میپرسن اینکه وارد اینکار بشویم یا نه؟ آیا به درد این کار میخوریم؟

هیچکسی از من بهتر نیست به شرط اینکه خودمو باور داشته باشم این نیستش که من بهترینم؛ من سعی میکنم که جزو بهترین ها باشم باید بدونم پا جای پای کیا بگذارم؛ کسایی که موفق شدن از خیلی از تفریحاتشون زدن از خیلی از مشغله های فکریشون زدن.

به نظر من کار آدم توی کفششه؛

وقتی شما کفشتو پوشیدی اومدی از خونه تون بیرون مشکلات خونه کلا پشت سر.

وقتی هم که رفتی توی خونه مشکلات کاری رو بذار کنار.

با تموم اینا اگر شما توی هرکاری ؛ عذر میخوام حتی یه حیوان دست آموز وقتی شما میای یه حیوون که قدرت تعقل و تفکرش از انسان بسیار پایین تره بهش آموزش میدی یاد میگیره چه برسه به انسان که اشرف مخلوقات هستش. وقتی که بخواد کاری رو موفق میشه؛ مطمئنا موفق میشه؛ فقط میگم باید خودمونو باور داشته باشیم و اعتماد بنفس داشته باشیم.

کشاورزی که میره کشاورزی میکنه و محصولشو میکاره با توکل بر خدا میکاره که بارندگی باشه که بتونه محصول برداشت کنه و بتونه خونوادش اموراتشو بگذرونه

اگر من به خدا توکل داشته باشم و تلاش بکنم مطمئنا خدا روزی من و اطرافیانو به من میده.

خیلی ممنون.چه صحبتی دارید با کسایی که کار دارن میکنن یعنی الان مشغول به کارن ولی به اون حد درآمد معقول که مطلوب خودشونه نرسیدن؟ اونا چیو کم دارن؟

اول چیزی که هستش ما توی هرکاری باید نظم و انضباط داشته باشیم؛

ارتش انگلیس وقتی که اومدش با بومی ها می‌جنگید با نظم و انضباطش موفق بود.

اولین چیز نظم و انضباطه؛ چه توی ورود و خروج چه توی نوشتن دفاتر؛

تنها چیزی که هستش نظم و انضباط و پیگیری.

ما برای خودمون باید برنامه داشته باشیم؛

ما خیلی وقتا درس خوندیم؛ به زور فقط درس خوندیم که نمره بگیریم؛

ولی بعد از اون که اومدیم اگر خودمون معلم شدیم یا پدر و مادر دیدیدم که اگر فلان موقع فلان درس رو بیشتر خونده بودیم موفق شده بودیم یا به دردمون میخورد؛

ما هم اگر این کارو انتخاب کردیم خیلی از ما از روی احبار اومدیم توی این کار؛

لاقل از همون اجبار باید جوری باشه که شیرینیش به قدری باشه از لحاظ اقتصادی که اون تلخی‌ها رو پر بکنه؛ خیلیا هستن شاید به این شغل به عنوان یه شغل منفی نگاه میکنن.

معذرت میخوام یکی از دوستان میگفتش که وقتی با املاکی‌ها دست میدی بعد از اون باید انگشت‌هاتو بشمری؛ ولی واقعا وقتی میای توی این کار تازه می‌بینی که نه؛ واقعا کسی که توی گرمای تابستون سرمای زمستون داره میره تلاش میکنه تلاشش قابل تقدیره و صادقانه هم هستش؛ مردم صاحب‌خانه میشن شما ملکتو میخوای بفروشی.

ولی فقط با نظم – انضباط – تلاش مسلما جواب میگیری

غیرممکنه؛ شما در روز حداقل ۴ تا کارشناسی بری ۳ تا سرویس بدی و قرارداد ننویسی.

غیرممکنه غیرممکنه غیرممکنه.

وقتی که شما میرین ملکی رو نشون میدین وقتی میرین برای کارشناسی ملکی فکرشو بکنید که برای خودتون میخواید؛

وقتی که برای خودتون میخواین مسلما خیلی بیشتر روی اون ملک دقت میکنین.

باید علایق مشتری رو دقیقا درک بکنید؛

بعضی از مشتری ها فقط بودجه هستش

بعضی از مشتری ها منطقه مکانی هستش

خواسته مشتری رو بفهمیم و به خواسته مشتری احترام بذاریم

هرکدوم از ما وقتی میریم جایی خریدی بکنیم دوست داریم مورد توجه فروشنده قرار بگیریم؛ چرا ما خودمون این کارو نمیکنیم؟

ما خیلیامون هستش مشتری میاد : آقا من این مقدار بودجه رو دارم.

نداریم آقا؛ جای این برخورد میتونیم خیلی قشنگ تر عنوان بکنیم:

این بودجه ای که شما دارین رو باید یه مقدار شارژ بکنین

همونه ولی چقدر به مشتریمون احترام میذاریم.

اینا خیلی مهمه؛ ما نکات خیلی ظریفی رو داریم توی این کار؛ خیلی ظریف.

اول احترام:

مشتری میاد ؛ چقدر داری؟! اصلا خیلی این طرز گویش زشته.

چقدر برای این خریدتون اختصاص دادین؟

اینم همون جمله ست ولی خیلی کلیدی تره؛ خیلی قشنگ تر هستش.

یا توی سرویس ما توی سرویسی که میخوایم به مشتری هامون بدیم سه تا ملک در نظر میگیریم؛ یکی موازی بودجه یکی ده درصد فراتر از بودجه.

وقتی فراتر از بودجه داشته باشیم مشتری خودش میاد منبعشو تامین میکنه.

با مالک صادقانه باشیم؛ اگر صادقانه بگیم که آقا شما مثلا به فرض مثال که ملکتونو گذاشتین بنا به این دلایل و این دلایل به این قیمت.

نه آقا نمیارزه؛ نمیارزه خب روش کار نکن؛ ملکت نمیارزه روش کار نکن!

ولی هیچکسی هم ملکشو به ارزون ترین قیمت نمیده.

اگر شما با مالکتون در تماس مداوم باشید مسلما مالک اگر بخواد تخفیف قیمت داشته باشه یا به شرایط فورس بخواد بفروشه شما اولویت هستین.

تماس با مالک و تماس با متقاضی به هیچ عنوان نباید قطع بشه.

بعد ما از پشت تلفن وقتی میخواهیم با متقاضی یا مالک صحبت بکنیم انرژی رو انتقال میدیم؛

مثل اینکه شما تماس بگیرین خونه بخواین با مادرتون صحبت کنید حال مادرتونو میفهمید که از پشت تلفن خوبه یا  بده.

ما یه ۲۰ ثانیه ی طلایی داریم؛ تو ۲۰ ثانیه ی اول تلفن ما میتونیم مشتریمونو جذب کنیم.

این ۲۰ ثانیه طلایی خیلی مهمه.

مشتری زنگ میزنه در رابطه با این آگهیتون:

ها؟…هون؟… اصلا با این طرز صحبت کردن مسلما که مشتری راغب نیست باهاتون صحبت بکنه.

سلام؛ روزتون بخیر؛ انرژی رو به اون‌ها انتقال بدین؛ برای مشتری‌هاتون احترام بذارید.

بودجه هر بودجه ای که داره؛ بودجه ما ملاک شخصیت ما نیست.

پت تلفن ممکنه آدم بسیار با شخصیتی باشه ولی بودجه کمی رو برای خرید اختصاص بده

یا بالعکس؛ بودجه ملاک شخصیت نیست؛ به شخصیت طرفتون احترام بذارید.

وقتی احترام بذارید خواسته ش برای شما مهم باشه شما مشاور امینی هستید.

اینکار نشد؟ ایرادی نداره؛ فردا میخواد برای یکی از بستگان یا خانواده ش یه خریدی بکنه؛ مطمئنا شما در اولویت هستید.

من فقط از تمامی دوستان و همکاران یه خواهشی دارم:

سعی بکنن متخصص یه چیزی باشن؛

خیلی از املاک ها هستش میری اجاره کار میکنه کلنگی کار میکنه آپارتمان ۲۰۰ متری میخره میفروشه و آپارتمان ۴۰ متری میفروشه.

مسلما نمیشه اینطوری؛ شما باید سعی کنی متخصص توی یک منطقه و یک متراژ بشی؛ یک قیمت بشی لاقل.

اگر همه‌ی اینارو بخوای نمیتونی.

از منطقه خودت به هیچ‌وجه خارج نشو؛ از اون متراژی هم که هستش خارج نشو.

هیچ مالک و هیچ متقاضی به شما صد در صد تعهد اخلاقی نداره؛

شما اگر درست کار بکنی و صادقانه باهاش کار بکنی و تلاش بکنی موفقی.

به عنوان مثال برادر شما میخواد تو منطقه کاری شما یه خونه بگیره.

شما نمیتونی فایل پیدا بکنی واسش ولی همکار دیگه واسش پیدا میکنه.

برادرتون مسلما میره از اون ور بخره.

پس این تعهد ۱۰۰ درصد نیستش؛

شما باید فقط درک بکنی که خواستش چیه و برای رسیدن به خواستش ملکی رو پیدا بکنی که حداقل ۶۰ درصد خواستش رو تامین بکنه؛

اولویت اصلی :

یکی موقعیت مکانی: ملک تو کدوم محله قرار داره؟

بعد از اون نقشه و بعد از اون یکی از فاکتورهایی که میتونه مشتری رو راغب بکنه فاکتور قیمت هستش.

قیمت در اولیته بله… خیلی ممنونم

جالب اینه با بقیه اساتید هم که صحبت کردیم این موردی که شما فرمودی رو تایید کردن.

تخصصی روی یه متراژ و یه مقوله کار کنید؛

نه اینکه خیلی پراکنده کار کنیم و نتیجه نگیریم و دغدغه اینو داشته باشیم که چرا به نتیجه نرسیدیم.

فقط من یه موضوعی هم هستش که باید بگم خدمتتون:

متاسفانه بچه‌های ما فکر میکنن که کارشناسی اینه که برن ملکو ببینن؛ نقشه؛ حدود هر بر رو ببینن و برگردن؛

ولی کارشناسی این نیست.

کارشناسی مالک هم خیلی مهمه ما میگیم تلاش میکنیم؛ میاریم تو اتاق قرارداد و میبینیم ملک بازداشت هست؛ خب مسلما قرارداد انجام نمیشه و مشاور دلسرد و سرخورده میشه؛ خیلی راحت هم میگه که آقا قرارداد من انجام نشد.

ولی شما اگه از وضعیت سندی ملک (اوقاف هست نیست؛اگر مشکل ورثی داره نداره؛کلیه وراث هستن؛ شرکا هستن نیستن)

تمام اینارو آگاهی داشته باشه کارش موفق تره.

چون کار ما کار فروش وقت و اطلاعاته؛

این خیلی مهمه کار فروش وقت و اطلاعات؛

من وقتمو بیخودی نمیفروشم؛ اگر برای وقت خودم ارزش قائل باشم برای وقت متقاضی هم ارزش قائل میشم؛

چه بسا شما به مشاور میگی آقا برای من یه سه خواب پیدا کن؛

میگه آقا من یه دوخواب پیدا کردم؛

من سه خواب میخوام؛  من دوتا بچه دارم سه تا بچه دارم؛ من سه خواب میخوام؛ ولی مشاور درک نمیکنه اینو.

اینا خیلی موضوعات مهمی هستن؛ کارشناسی مالک و کارشناسی خریدار.

خریدارو از کجا پشت تلفن بفهمن که خریدار واقعی هست یا میخواد الکی وقتشونو بگیره؟

مسلما اگر شما به این دید بخواهید به خریدار نگاه بکنید به هیچ مشتری نمیتونید ارتباط خوبی برقرار بکنید؛

ما دو حالت داریم یا بعضی از همکارا هستن که برای اطلاع از موقعیت مکانی ملک شما تماس میگیرن یا بعضیا هستن که با سبک سنگین کردن قیمت ملک خودشون(نه فروشنده هستن نه خریدار) فقط دوست دارن ؛ ما دوست داریم کالایی که داریم قیمتش خیلی بره بالا.

واسه همینه؛  ولی شما وقتی که بتونی با مشتری ها با همه شما باید  خوب برخورد بکنی.

اگه همکار هستش که خود شما خیلی راحت میدونی؛ بعد یه مدت راحت متوجه میشی.

و همکارم یکبار دیگه شما همچین تذکری بهش بدی مسلما برای خودش ارزش قائل هست؛

هرکسی برای شخصیت خودش ارزش قائل هست.

همه چیز پول نیستش؛ تکرار نمیکنه.

ولی شما مجبور هستی؛ ما کارمون کار فروش هستش باید با بهترین برخورد با مردم برخورد بکنیم با ارباب رجوع.

حتی بدبینانه‌ش رو من دارم میگم.

۵۰ درصد کسایی که تماس میگیرن همکارن؛ باز هم ۵۰ درصد دیگه میمونن که مشتری هستن.

حتی کسی باشه که قصد خرید ملک نداشته باشه ملکشو بخواد بفروشه یا قیمتشو بخواد در بیاره شما با برخورد خوبت میتونی اون رو مجذوب خودت بکنی که اگر خواست بفروشه بازم شما مشاور امینش خواهی بود.

جناب شکوری نکات کارشناسیو فرمودین؛ در مورد آگهی اگه فرمایشی دارین؛ نکاتی را که باید رعایت کنن دوستان؟

شاید این لفظ به کار بردنش قشنگ نباشه ولی آگهی ما مثل میوه ای هستش که ما دستمال میکشیم میذاریمش تو ویترین؛

خیلی مهم هستش؛ آگهی قابل فهم باشه برای آدم تحصیل کرده و بی سواد.

برای نوشتن آگهی‌هاتون وقت بذارین؛

چندبار جمله هارو پس و پیش بکنین؛ ببینید کدومش قشنگ تر در میاد؛

آگهی هرچقدر گنگ‌تر باشه زنگ خورش بیشتر میشه.

شما میزنید تو آگهیتون نوساز؛ وقتی که نوساز میزنید منی که چند ساله میخوام شاید تمایلم کمتر بشه که زنگ بزنم.

اگر فقط فروختن ملک هستش بنویسین ولی اگر جذب مخاطب هستش یه مقداری گنگ‌تر باشه ولی جوری باشه که مشتری راغب بشه بیشتر به آگهی شما زنگ بزنه.

آها متوجه شدم؛ منظورتون اینه که ما گاهی آگهی میدیم که بعضی موقع ها مشتری‌های بازار رو جذب کنیم و برای اون‌ها دنبال ملک بگردیم؛ بعضی موقع‌ها هم فقط میخواهیم اون آگهی که روش زوم کردیم اونو بفروشیم؛ اگ بخواهیم زوم کنیم روش بفروشیم دقیق بنویسیم مشخصات کامل بدیم ولی اگه بخواهیم کل مشتری‌های بازار رو جذب کنیم کلی توضیح بزنیم که با سلیقه همه مشتری‌ها جور در بیاد.

درباره سرویس هم نکاتی هست که بخواین بگین؟شما اگر درست کار بکنی و صادقانه باهاش کار بکنی و تلاش بکنی موفقی.

به عنوان مثال برادر شما میخواد تو منطقه کاری شما یه خونه بگیره.

شما نمیتونی فایل پیدا بکنی واسش ولی همکار دیگه واسش پیدا میکنه.

برادرتون مسلما میره از اون ور بخره.

پس این تعهد ۱۰۰ درصد نیستش؛

شما باید فقط درک بکنی که خواستش چیه و برای رسیدن به خواستش ملکی رو پیدا بکنی که حداقل ۶۰ درصد خواستش رو تامین بکنه؛

اولویت اصلی :

یکی موقعیت مکانی: ملک تو کدوم محله قرار داره؟

بعد از اون نقشه و بعد از اون یکی از فاکتورهایی که میتونه مشتری رو راغب بکنه فاکتور قیمت هستش.

قیمت در اولیته بله… خیلی ممنونم

جالب اینه با بقیه اساتید هم که صحبت کردیم این موردی که شما فرمودی رو تایید کردن.

تخصصی روی یه متراژ و یه مقوله کار کنید؛

نه اینکه خیلی پراکنده کار کنیم و نتیجه نگیریم و دغدغه اینو داشته باشیم که چرا به نتیجه نرسیدیم.

فقط من یه موضوعی هم هستش که باید بگم خدمتتون:

متاسفانه بچه‌های ما فکر میکنن که کارشناسی اینه که برن ملکو ببینن؛ نقشه؛ حدود هر بر رو ببینن و برگردن؛

ولی کارشناسی این نیست.

کارشناسی مالک هم خیلی مهمه ما میگیم تلاش میکنیم؛ میاریم تو اتاق قرارداد و میبینیم ملک بازداشت هست؛ خب مسلما قرارداد انجام نمیشه و مشاور دلسرد و سرخورده میشه؛ خیلی راحت هم میگه که آقا قرارداد من انجام نشد.

ولی شما اگه از وضعیت سندی ملک (اوقاف هست نیست؛اگر مشکل ورثی داره نداره؛کلیه وراث هستن؛ شرکا هستن نیستن)

تمام اینارو آگاهی داشته باشه کارش موفق تره.

چون کار ما کار فروش وقت و اطلاعاته؛

این خیلی مهمه کار فروش وقت و اطلاعات؛

من وقتمو بیخودی نمیفروشم؛ اگر برای وقت خودم ارزش قائل باشم برای وقت متقاضی هم ارزش قائل میشم؛

چه بسا شما به مشاور میگی آقا برای من یه سه خواب پیدا کن؛

میگه آقا من یه دوخواب پیدا کردم؛

من سه خواب میخوام؛  من دوتا بچه دارم سه تا بچه دارم؛ من سه خواب میخوام؛ ولی مشاور درک نمیکنه اینو.

اینا خیلی موضوعات مهمی هستن؛ کارشناسی مالک و کارشناسی خریدار.

خریدارو از کجا پشت تلفن بفهمن که خریدار واقعی هست یا میخواد الکی وقتشونو بگیره؟

مسلما اگر شما به این دید بخواهید به خریدار نگاه بکنید به هیچ مشتری نمیتونید ارتباط خوبی برقرار بکنید؛

ما دو حالت داریم یا بعضی از همکارا هستن که برای اطلاع از موقعیت مکانی ملک شما تماس میگیرن یا بعضیا هستن که با سبک سنگین کردن قیمت ملک خودشون(نه فروشنده هستن نه خریدار) فقط دوست دارن ؛ ما دوست داریم کالایی که داریم قیمتش خیلی بره بالا.

واسه همینه؛  ولی شما وقتی که بتونی با مشتری ها با همه شما باید  خوب برخورد بکنی.

اگه همکار هستش که خود شما خیلی راحت میدونی؛ بعد یه مدت راحت متوجه میشی.

و همکارم یکبار دیگه شما همچین تذکری بهش بدی مسلما برای خودش ارزش قائل هست؛

هرکسی برای شخصیت خودش ارزش قائل هست.

همه چیز پول نیستش؛ تکرار نمیکنه.

ولی شما مجبور هستی؛ ما کارمون کار فروش هستش باید با بهترین برخورد با مردم برخورد بکنیم با ارباب رجوع.

حتی بدبینانه‌ش رو من دارم میگم.

۵۰ درصد کسایی که تماس میگیرن همکارن؛ باز هم ۵۰ درصد دیگه میمونن که مشتری هستن.

حتی کسی باشه که قصد خرید ملک نداشته باشه ملکشو بخواد بفروشه یا قیمتشو بخواد در بیاره شما با برخورد خوبت میتونی اون رو مجذوب خودت بکنی که اگر خواست بفروشه بازم شما مشاور امینش خواهی بود.

جناب شکوری نکات کارشناسیو فرمودین؛ در مورد آگهی اگه فرمایشی دارین؛ نکاتی را که باید رعایت کنن دوستان؟

شاید این لفظ به کار بردنش قشنگ نباشه ولی آگهی ما مثل میوه ای هستش که ما دستمال میکشیم میذاریمش تو ویترین؛

خیلی مهم هستش؛ آگهی قابل فهم باشه برای آدم تحصیل کرده و بی سواد.

برای نوشتن آگهی‌هاتون وقت بذارین؛

چندبار جمله هارو پس و پیش بکنین؛ ببینید کدومش قشنگ تر در میاد؛

آگهی هرچقدر گنگ‌تر باشه زنگ خورش بیشتر میشه.

شما میزنید تو آگهیتون نوساز؛ وقتی که نوساز میزنید منی که چند ساله میخوام شاید تمایلم کمتر بشه که زنگ بزنم.

اگر فقط فروختن ملک هستش بنویسین ولی اگر جذب مخاطب هستش یه مقداری گنگ‌تر باشه ولی جوری باشه که مشتری راغب بشه بیشتر به آگهی شما زنگ بزنه.

آها متوجه شدم؛ منظورتون اینه که ما گاهی آگهی میدیم که بعضی موقع ها مشتری‌های بازار رو جذب کنیم و برای اون‌ها دنبال ملک بگردیم؛ بعضی موقع‌ها هم فقط میخواهیم اون آگهی که روش زوم کردیم اونو بفروشیم؛ اگ بخواهیم زوم کنیم روش بفروشیم دقیق بنویسیم مشخصات کامل بدیم ولی اگه بخواهیم کل مشتری‌های بازار رو جذب کنیم کلی توضیح بزنیم که با سلیقه همه مشتری‌ها جور در بیاد.

درباره سرویس هم نکاتی هست که بخواین بگین؟

دقیقا…دقیقا در رابطه با سرویس اولین چیزی که هستش اینه که دروغ نگیم.

مشتری ها همه آگاه هستن؛ همه فرق سنگ با سرامیکو خیلی خوب میدونن و حتی نوع سنگ‌ها رو تشخیص میدن.

شما به هیچ عنوان در قبال مشتری جبهه نگیرین؛ اگر مشتری نپسندید ملکتون رو شما هیچ تعصبی ندارید.

اولین چیزی که هستش ببینین که متکلم خونواده کیه؛ با اون خیلی راحت‌تر میتونین کنار بیاین.

من میتونم از شما بپرسم دلیل این ملکی که نپسندیده بودید چی هستش؟

ایشون توضیح میده که شاید کمد دیواری نداره.

من ممنونم؛ شما منو خیلی خوب راهنمایی کردین؛ ولی فکر میکنین این گوشه ما بتونیم برای مشتری بعدی کمد دیواری بزنیم؟

مشتری رو ناخواسته ترغیب می‌کنید برای خرید؛

اگر من گارد بگیرم در برابر مشتری مشتری رو خیلی سریع از دست میدم.

من یه مثالی رو میخوام بگم:

من اگر بیام روبروی شما وایسم شما رو میتونم حداکثر یک قدم به عقب ببرم.

ولی اگر بیام کنار شما وایسم  سه قدم اون مسیرو موازی با شما بیام؛

دستتون رو میگیرم فرسنگ‌ها با خودم مسیر مخالف شما میبرم.

این خیلی مهمه.

مشتری رو سعی بکنین که به صداقت شما اطمینان داشته باشه؛ دروغ نشنوه از شما؛

زیاد هم حرف نزنیم؛

ما بعضی وقتا هست که با حرف زدن زیاد خودمون خودمون کارمون رو خراب میکنیم.

مشتری که آگاهه میدونه.

مشتری که میاد ملک ببینه حداقل ده ها و ده ها ملک دیده؛

از من و شما آگاه‌تر هستش؛ زیاد صحبت نکنیم.

سوالی کردن جواب بدین.

بعضیا هستن میگن این دستشوییه؛ این حمومه؛

خب اینو که همه میدونن؛ نه اینطوری؛

چرا اگر ملک مثلا حسنی داره که مشتری متوجه نمیشه شما حتما باید این حسن‌هارو بگید.

کاشی که به کار رفته فلان نوع از کاشی؛ کفی که به کار رفته؛

یا مثلا به فرض مثال آسانسورش فلان مدل هست؛

چیزهایی که اطلاعات داریم و واقعیت بگیم نه اینکه دروغ بگیم.

ولی زیاد صحبت نکنیم که حوصلشون سر بره؛

دقیقا مثل اینه که دارید یه فیلمی رو نگاه می‌کنید برادر شما قبلا این فیلم رو دیده ثانیه به ثانیه‌ش رو برای شما گزارش میده؛

شما نه گزارش برادرتون رو میفهمید نه چیزی از فیلم متوجه میشین.

درباره نشست چیکار کنن دوستان؟ چه نکاتی هست که تاثیر گذاره توی بیشتر به نتیجه گرفتن توی نشست ها؟

من خودم معتقدم که مشتری که به قول معروف وقتی ملک رو بپسنده؛ تو یه حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد اختلاف رو باید نشست بذاره مشاور؛

من خودم شخصا معتقدم چیزی که قراره بیرون انجام نشه بیاد داخل اتاق مدیر قرارداد سرپرست تلاششو بکنه و انجام نشه؛ چیزی نیستش ولی تلاششو بکنه.

توی این قسمت تنها چیزی که هستش خریدار و یا فروشنده هرکدوم که حتی سرمایه گذار حرفه ای هم باشن باز هم استرس دارن؛

مشاور و مدیر قرارداد باید سعی بکنه استرس رو از اون ها بگیره و آرامش رو به این‌ها بده؛ اولین چیزی که هستش آرامش.

بعد از اون در رابطه با اصالت اسناد و مدارک رو به خریدار توضیح بده؛

به هیچ عنوان جبهه گیری نکنه؛ ما اتاق نشستمون(اتاق قرارداد) یک اتاق دموکراسیه؛

هرکسی میتونه هرنظری داشته باشه و نظر هرکسی هم محترمه؛

جای اون بیایم طور دیگه ای وارد بشیم.

مشتری میگه ۴۰۰ میلیون تومن خریدار میگه ۲۰۰ میلیون تومن؛

میدونم این نشدنیه؛ ولی خودتون اول با لبخندی که بر لب دارید گارد نگیرید؛

هم اتاقو میتونید مدیریت بکنید هم طرفین رو میتونید به همدیگه نزدیک بکنید.

یه چیز دیگه ای هم که هستش سعی بکنین یه نقطه وجه متمایز و نقطه نظر مشترک بین خریدار و فروشنده پیدا کنید.

حرف فروشنده برای خریدار خیلی جذابه؛ حرف خریدار هم برای فروشنده جذابه.

به هیچ عنوان نذارید اینا نسبت به همدیگه گارد بگیرن؛

وقتی گارد بگیرن کار شما خیلی سخت تر میشه.

جوری صحبت بکنید که استنباط من از فرمایشات شما اینه؛ احترام بذارید؛ احترام بذارید  و صادق باشید.

خیلی ممنونم ؛ کسایی که میخوان املاک بزنن و یه سرمایه ای دارن بهشون توصیه میکنین این کارو بکنن؟

من به هیچ عنوان؛ کسایی که میخوان بیان توی این کار به نظر من باید اول خودشون کارو بلد باشن؛ از جنس کار باشن؛

خیلی از همکارا هستن که فکر میکنن از بیرون نشستن؛ املاک کاری نداره؛ کالایی نداره که بخواد بفروشه؛ میایم اینجا ماهی یه قرارداد هم بنویسم موفق میشم.

ولی تا وقتی که اول از صحت اسناد و مدارک (چون چیزی که خیلی زود به مشکلی مبتلا میشه آدم بعد از اون واقعا باید به نوعی خاک این کارو خورده باشن تا توی این کار موفق باشن؛

مثل اینه که من الان برم به فرض مثال قصابی بزنم؛

مسلما اونطوری که یه قصاب استخون لخم میکنه من نمیتونم؛

نه از این ور میتونم روش کار کنم نه از اونور؛

پس تموم اینارو باید بدونه؛ با مالک چطوری صحبت کنه با خریدار چطوری صحبت بکنه بعد از اون؛

پس واسه این هم زمان میبره؛

ما متاسفانه توی ایران اول از همه سعی میکنیم واسه خودمون اون بیزینس رو بزنیم

تا یک کدوممون یه دوره مشاوره میبینیم یه ماه میبینیم بعد میگیم که مدیر آژانس مثلا به فرض مثال ۴۰ درصد داره به مشاور میده ۶۰ درصد میذاره جیبش.

خب پس منم میرم یه املاک میزنم یه مشاور میاد واسه من کار میکنه؛

ولی پشت پرده اینا که میریم هزینه های پنهان املاک داری واقعا وحشتناکه؛

واقعا وحشتناکه؛ فقط مختص اون منشی و آبدارچی و اینا نیستش؛

هزینه های پنهان و کسی هم که این کاره نباشه بیاد توی این کار ممکنه مقطعی ببره ولی یه جایی خیلی شدید هم پس میده.

هزینه هاشم چند برابر میشه چون چم و خمش رو نمیدونه دیگه.

آقای شکوری من خیلی از دوستان که تو تهران میخوان کار مشاوره رو شروع کنن از من پرسیدن چه املاکی رو تایید میکنید که ما بتونیم اونجا شروع کنیم؛ من گفتم املاک آسمانی یکی از بهترین املاک ها و یکی از بزرگترین املاک های تهرانه.

شما هنوزم جذب مشاور دارید؟

ما هرروز جذب مشاور داریم؛ هر روز؛ هر سه تا شعبه هرروز جذب مشاور دارن؛

همونظور که ورودی هم هست خروجی هم هستش.

من حتی یه زمانی من خودم سرپرست بودم برای اینکه خود مشاور ها هم حس بکنن که صندلی لغزون هستش.

چون ما بعضیامون متاسفانه با یه درآمدهای ناچیزی جیبمون زود پر میشه؛

مشاور هم باید حس کنه که صندلی لغزون هستش.

ما توی یه مدت بازه زمانی کمی میتونیم کار بکنیم از لحاظ فیزیکی؛

پس تا میتونین… من اینکارو ببخشید شاید این لفظ قشنگ نباشه… به یه جزیره گنج تشبیه میکنم که این جزیره گنج رو شما یه مدت محدودی توش هستین؛ پس تا میتونین غارت باید بکنین من همین امروز میتونم قرارداد بنویسم؛ فردا شاید قرارداد ننوشتم؛

پس چرا امروز به خودم خیانت کنم؟ توکل بر خدای خودم دستام روی زانوی خودم بلند میشم میرم کارمو میکنم و واقعا این کارو وقتی تلاش بکنی معجزه ست.

مثل کاشت – داشت – برداشته؛

شما همین امروز که میری کارشناسی نمیری قرارداد ببندی که.

زمان میبره تا داشت و برداشت بکتی و عرض کردم موقع داشت محصولی که میرسه تو یکروز ممکنه شما ۱۰ میلیون کسب درآمد بکنی؛

دقیقا همینطوریه که میفرمایید من خودم ده ها نفر رو دیدم که توی این شغل با بدهی های چندصد میلیونی الان چند میلیارد تومن سرمایه دارن؛

آقای شکوری گفتین لغزون من یاد یه سوالی افتادم  که الان که یکم بازار ملتهبه مشاورا میگن مالک‌ها خیلی دارن دبه میکنن؛

با ما فیکس میکنن و اتاق نشست یا نمیان یا میان قیمتشونو افزایش میدن؛

با اینا چیکار کنیم؟

این طبیعیه… به هرحال هرکسی مالک دارایی هایی هست که داره؛

و با تمامی این‌هایی که هستش شماین که میتونین به قول معروف قیمت هارو؛

متقاضی ها هم آگاه هستن.

دقیقا میدونن که چی به چیه و قیمتا چطور بالا رفته.

اگر شما روز قبل به مشتری ملکی رو a اعلام کردین؛ مشتری درسته که میاد تخفیف بگیره ولی برای خرید همون a رضایت داره.

ما یه مقدار تلاشمون رو باید بیشتر بکنیم؛

خریدار‌ها هم یه مقدار از بازار قهر میکنن میگن که ما منتظریم قیمت بیاد پایین؛

بنظر من ملک یک پلکان رو به بالا هست میاد پلکان رو دوره ی رکود روی پاگردش وامیسته و دوباره میره بالا؛ این هستش؛

ما از بازار نباید قهر بکنیم.

من بعضی وقت‌ها به خود خریدار‌ها میگم من بازار خرید ملک رو به یه قطار تشبیه میکنم.

هممون دوست داریم توی کوپه ی اول توی جایگاه اختصاصی بشینیم؛

ولی بعضی وقت‌ها واقعا نمیشه و پولمون نمیرسه؛ من حتی بیام واگن آخر آویزون هم بشم آروم آروم میتونم خودمو بکشم واگن اول.

ولی خیلی از ماها وایمیستیم نگاه میکنیم یک زمانی با شاید صد میلیون تومن میشد خونه خرید؛ ولی الان با صد میلیون تومن حتی یه دونه یکخوابه هم شما نمیتونی رهن کنی.

پس اون کسایی هستن که قطارو نگاه کردن و رد شدن.

اینو باید حتما سعی بکنی سوار قطارت بشی.  اینو به متقاضی ها بگین و صادقانه

مسلما جواب میده.

دانش حقوقی برای یه مشاور لازمه؟

صد درصد…صد درصد… صد درصد….

یعنی اگر کسی که از حداقل های الفبای حقوق آشنایی نداشته باشه خیلی زود به مخمصه ای مبتلا میشه که برای برون رفتش به مراتب چیزی که درآورده باید هزینه وکیل و دادرسی های وحشتناک بشه

حالا من کاری ندارم توی اتحادیه املاک میان کدخدا منشی حل میکنن؛

به دادگاه بخوری تازه میفهمی چه مشکلاتی داشته.

به خریدارا و مالکا چه توصیه ای دارین که یه خرید خوب داشته باشن یه فروش خوب داشته باشن؛ با املاک‌ها چجوری باشن؟ کمیسیون خوب بدن ندن؟

مسلما نگاه کنید خیلی وقت‌ها هستش نمیبینن املاک چیکار میکنه؛

دقیقا مثل یک فیلم سینمایی هستش؛ دو ساعت تو یه خونه میشینین لذت میبرین از یه فیلم سینمایی فوق العاده اکشن و پرهزینه ولی برای ساخت این فیلم سینمایی ممکنه دوسال شاید دوسال زمان برده باشه؛

متاسفانه اکثر متقاضی‌ها اینو نمیبینن و میگن شما کاری نکردید؛ یه دونه خونه رو نشون دادید ما هم مشتری پر دردسری نبودیم که؛ اومدیم اینم خرید کردیم؛ این کمیسیونی هم که میدیم زیادتون هم هست.

ولی چیزی که هستش باید درک بکنن که پشت پرده این ملک هستش.

ما مثل یه دکتر متخصص هستیم که شما تشریف میبرین؛ هزارتا براتون سونوگرافی و رادیولوژی و فلان و فلان مینویسه ولی آخرش هم نمیفهمه که مشکل شما چیه؛

شما میرید پیش یه دکتر متخصص با اولین نگاه به شما میگه که شما چه مشکلی دارید

و برای اون نسخه ای مینویسه پزشک خیلی حاذقی هم هستش.

خیلی از مشاورهای ما هم همینن؛

شما همون اولش که میگی این بودجه رو برای خرید اختصاص دادی و همچین چیزی رو میخوای به شما دقیقا اون ملک مورد نظرتون رو نشون میده؛

قدر این مشاورو باید دونست واقعا قدرشو باید دونست و مشاور هم تلاش میکنه برای درآمد؛

چه اشکالی داره که از اون مبلغی که هستش (من نمیگم که خدایی نکرده یه نفر مغموم بشه؛ مالک مغموم بشه یا متقاضی)

با رضایت دو طرف از دو طرف یا تخفیف میگیره یا خریدارو نزدیک میکنه؛ این هنر این مشاوره؛ هنر مدیر قرارداد است.

پس من برای هنر اون باید ارزش قائل بشم.

و حدالمقدور باید کمیسیونی بهش بدم که خستگی اونو از تنشو در بیارم.

جناب شکوری ممنونم که وقت گذاشتید؛ صحبت پایانی دارید که بخواهید با مشاورها بکنید؟

من تنها چیزی که هستش اولا که از برادران خودم خواهش میکنم که شما برای هرکاری باید استمرار داشته باشین

شما میاید یه کاری رو انتخاب میکنید؛ شما وقتی یه کاری رو انتخاب میکنید مثل اینه که یه چاله ای رو میکنید.

بعدش میاید میبینید که از فلانی خوشت نیومد کار رو جابجا بکنم یا آژانسو جابجا بکنم و فلان و فلان و فلان…

وقتی توی این باشه مسلما موفق نمیشه.

هنر نیستش که یه دونه مشاور توی یکسال ۱۰ تا آژانس عوض کرده؛

هنر اینه که یه مشاور توی ۱۰ سال تو یه آژانس کار کرده باشه.

پس یه مشاور توی یه آژانس بیشتر میمونه و قدمت پیدا میکنه؛ یه حالتی مثل سرقفلی میمونه.

خیلی وقتا مالکا یا متقاضیا مستاجر میان و دوباره ملک‌ها رو به شما میسپارن.

این هستش و برای به قول معروف تلاشتون هرروز

ما هرروزمون روز جدید هستش اینکه من روز قبل خوب کار کردم و الان وقت استراحته به هیچ عنوان؛

توی این کار باید بیایم یه بازه ای رو توی یه بازه ای کلا آینده خودتون و اطرافیانتون رو تغییر بدید و بعد برید کنار.

فکرشو بکنید ده سال پنج سال بیست سال شما یه زندانی هستید؛

ولی یه زندانی هستید که شبا میتونید برید خونتون و برای خونوادتون درآمد کسب بکنید؛

واقعا درآمد‌های خوبی میشه کسب کرد و صادقانه و حلال و با معرفت.

چندتا عدد میشه بگید انگیزه ایجاد شه؟

مثلا الان مشاورهای خوب به طور میانگین چه درآمد هایی دارن؟

الان مثلا مشاورهایی هستن که میانگین میانگین الان ما بخواهیم در نظر بگیریم یک ماه هستش یک ماه نیستش ۳۵ میلیون در ماه درآمد داره

چیزی که میبرن خونشون نه واریزیشون

آدرس شعب و شماره تلفنشون هم بگین

ما توی ستارخان شعبه مرکزیمون سازمان آب شرقی نرسیده به پارک شاهین پلاک ۷۹

تلفن هم که ۴۴۲۰۸۰۷۰

من هم شکوری هستم هرموقع امری فرمایشی داشته باشید من در خدمتتون هستم.

تمنا میکنم خیلی ممنون جناب شکوری قربان شما یا علی

الهی روزی تون هزار برابر …

آموزش املاک

در تلگرام

کانال مارو دنبال کنید!

در آپارات

ما را دنبال کنید!

در اینستاگرام

صفحه مارو دنبال کنید!

در یوتیوب

کانال مارو دنبال کنید!

13 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید